اهلبیت علیهم السلام ناظران و دیده‌بانان جهان هستی

(خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِينَ)‏؛

ای آل محمد (علیهم السلام)، خدای تعالی شما را در بدو آفرینش و ایجاد، بصورت انواری جلوه‌گر ساخت.

(فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِينَ)؛

شما را محیط به عرش الرحمن قرار داد.

این معنی (وَ عَلَى الأَْعْرافِ رِجالٌ) است. شما را به عرش الرحمن محیط قرار داد.

قبلاً از قول امام صادق (علیه السلام) عرش الرحمن را گفته‌ام. جمله ما خلق الله؛ مجموعه عالم ماسِوی، عرش الرحمن است، ماسِوی الله عرش الرحمن است.

قرآن هم دارد: (الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى‏) (۱) خدای رحمان بر عرش خود استیلاء دارد، محیط است. شما را محیط به عرش الرحمان قرار داد.

(حَتَّى مَنَّ عَلَيْنَا بِكُمْ فَجَعَلَكُم‏) تحدیق بصر یعنی اینکه، انسان به تمام حدقه متوجه مرئی شود. مرئی و دیده شده؛ یک وقتی رؤیت به تمام چشم است، یعنی تمام اطراف و جوانب مرئی دیده می‌شود؛ یک وقت با گوشه چشمی نگاه می‌کنیم. بقول حافظ که می‌گوید:

آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند

آیا بوَد که گوشه چشمی به ما کنند (۲)

نه، تحدیق بصر است. یعنی به تمام حدقه متوجه مخلوقات است. از آن مقام همه را می‌بیند.

(حَتَّى مَنَّ عَلَيْنَا بِكُمْ فَجَعَلَكُم‏) تا اینکه خدا برما منت گذارد به اینکه شما را از آن مقام رفیع تنزل داد. پایین آورد. در جلباب بشری و لباس انسانی شما را در عالم ما آشکار کرد.

(حَتَّى مَنَّ عَلَيْنَا بِكُمْ‏)، از این آیه استفاده شده است: (لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِن) (۳) اما الان هم که آمده‌اند اینجا، در این نشئه، مراتب قبلی را از دست نداده‌اند. از مقامات خودشان انتزاع نشده‌اند و معزول نشده‌اند. همه آنها محفوظ است. در همین جا به خَلق اولین و آخرین ناظر هستند.

این را حضرت صادق (علیه السلام) در یک حدیثی به ابوبصیر فرمود. حضرت مراتب علم را شرح می‌دهد تا اینکه می‌فرماید: همانطور که شما نگاه می‌کنید به کف دست؛ به یک نظر کف دست را می‌بینید، عالم وجود هم در نظر ما به منزله کف دست است، همه را می‌بینیم. (۴) آنچه که آناً تا آناً می‌گذرد، ساعت بعد ساعت واقع می‌شود، در بالا و پست همه را می‌بینیم.

دوستان! معرفة النبی این است. معرفة الامام این است. آنها علم غیب دارند. به نص آیات سوره جن که برایتان خواندم. در یک مقامی ناظر به خلق اولین و آخرین هستند. اینها را در سوره احزاب فرموده است.

(يا أَيُّهَا النَّبِيُّ) آن وقتی که قرآن در بدو آفرینش و ایجاد نازل شده است، آنجاست؛ خطاب می‌کند به او (يا أَيُّهَا النَّبِيُّ) او را به عنوان نبی: ای نبی مکرم (إنا أرسلناک) ما به تو رسالت دادیم. معنی «أَدْبر» (۵) در روایات این است. «أقبل» بیا، رو کن به ما. رو کرد، شارژ شد، علم اولین و آخرین را خدا به او تعلیم داد. حالا این از تنگی قافیه است که اینگونه می‌گویم و الا حدیث حضرت موسی بن جعفر (علیهم السلام) یادتان نرود که میرداماد استاد صدر المتألهین در رواشح گفته است، که حضرت موسی بن جعفر (علیهم السلام) فرمود: که خدا نبی اکرم (صلّی الله علیه وآله) را نبی آفریده است.

«خَلَق‏ النَّبّيّين عَلَی النّبوَّةِ فَلا یَکُونوُنَ إِلَّا الأَنْبیاء» نبی را نبی آفریده است، آنها شده‌اند انبیاء. «خَلَقَ الْأَوصیاءَ عَلَی الْوَصِیّۀِ فَلا یَکُونوُنَ إِلَّا الأَوصیاء» (۶) وصی را هم وصی آفریده است آنها هم اوصیاء هستند. اوصیاء رسول خدا، دوازده نفر هستند به تعداد بروج دوازده گانه.

(إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأَْرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُم) (۷)

عدّه شهور؛ دوازده است. ظاهرش این بروج دوازده گانه است از فروردین تا اسفند است؛ از حمل تا حوت. اما باطنش این دوازده امام را می‌گوید. بروج دوازده گانه ولایت است. شمس نبوت هم سایر در این بروج دوازده گانه ولایت است.

صفحه خرید: کتاب شش جلدی نفحات روشن

مطلب فوق برگرفته از کتاب نفحات روشن (مجموعه درس‌گفتارهای تفسیری، اعتقادی، عرفانی و فلسفی آیت الله میرزا عبدالکریم روشن) می‌باشد که به تازگی توسط انتشارات ایت اشراق در شش جلد به چاپ رسیده است.

علاقمندان برای تهیّه کتاب نفحات روشن می‌توانند از آدرس زیر اقدام نمایند:

—————————————————

پی‌نوشت:

۱. سوره طه، آیه ۵

۲. دیوان حافظ، ص ۱۹۹، غزل ۱۹۶

۳. آل عمران، آیه‌ی ۱۶۴

۴. وَاللهِ إِنّی لَأَعْلَمُ کِتابَ اللهِ مِنْ أَوَّلِهِ إلی آخِرِهِ کَأَنُّهُ فِی کَفِّی، فیهِ خَبَرُ السَّماءِ وَ خَبَرُ الأَرضِ وَ خَبَرُ ما کانَ و وَ خَبَرُ مَا هُوَ کائِنٌ. (الکافی، ج ۱، ص ۲۲۹، ح ۲۲۹، باب انّه لم یجمع القرآن کلّه الّا لِلأئمّة و إنّهم یعلمون علمه کلّه.

۵. اصول کافی، ج ۱، ص ۳۲، ح ۱۴، ص ۲۱، کتاب العقل و الجهل

۶. الرّواشح السماویّۀ، ص ۳۱ و ۳۲

۷. سوره توبه، آیه ۳۶

مجموعه ۸ جلدی ترجمه تفسیر بیان السعادة فی مقامات العبادة

تفسیر عرفانی سوره‏‌های قرآن مجید و مشهورترین اثر مؤلف است که به زبان عربی فصیح نوشته شده و اساس آن مانند سایر تفاسیر شیعه، استشهاد به احادیث ائمه اطهار  علیهم السّلام می‌‏‏باشد.

رویکرد تفسیر بیان السعادة، عرفانی است، و البته از نکات ادبی نیز خالی نیست. به هر روی، این تفسیر، تفسیر عرفانی است و مؤلف بزرگوار در جای جای این تفسیر، هم از اصطلاحات عرفانی، فراوان استفاده کرده و درباره آنها سخن گفت، و هم با رویکرد تأویلی از آیات سخن گفت، و معانی باطنی آیات را در حدّ گنجایش خود بازگو نمود.

به تعبیر مرحوم آیت الله معرفت: «این تفسیر کاملاً بر مذاق صوفیان و اهل عرفان و بر مبنای تأویل نوشته شده است.»

علامه طباطبایی (قدس سره) نیز در بیان طبقه بندی مفسّرین، در طبقه سوم مفسّرین، از تفسیر بیان السعادة ، به عنوان تفسیری عرفانی یاد می‌کند.

در نگاه بزرگان و صاحب نظران تفسیر بیان السعادة و نویسنده آن، مرحوم سلطان محمد گنابادی معروف به سلطان علیشاه مورد ستایش و توجّه بسیاری از بزرگان و صاحب نظران قرار گرفته است، که در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

۱. امام خمینی (قدس سره): عرفایی که در طول این چندین قرن آمده اند و تفسیر کرده اند، نظیر محی‌الدین در بعضی از کتاب‌هایش، عبدالرزاق کاشانی در تاویلات، ملاسلطانعلی در تفسیر، اینهایی که طریقه‌شان، طریقه معارف بوده است، بعضی شان در آن فنی که داشته‌اند، خوب نوشته‌اند.

۲. علامه آیت الله حسن زاده آملی: از تفاسیر بیان السعادة استفاده‌ها بردم.

نیز: جناب آقای جنابذی نویسنده تفسیر بیان السعادة، انسان بزرگواری است، و خیلی استاد خدمت کرده است و تفسیر بیان السعادة خیلی ارزشمند است. من از همان چاپ اولش که به دستم آمد، با او محشور بودم.

۳. علی اکبر دهخدا: سلطان محمد ملقب به سلطان علی از اکابر علما و عرفای قرن چهاردهم هجرت است که ما بین علوم ظاهر و باطن را فراهم آورده، معقول و منقول را توأم ساخته و در سال ۱۳۱۹ه.ق به زیارت کعبه معظمه مشرف شده و دارای تألیفات جلیله نافعه است.

سلطان محمد گنابادی از مشهورترین عارفان و اندیشمندان سلسله نعمت اللهیه است که پس از تحصیل مقدمات علوم دینی در شهر خود در هفده سالگی به مشهد مقدس و در ادامه به عتبات عالیات سفر نمود و علوم فقهی و تفسیری را نزد استادان بزرگ حوزه‏‌های علوم اسلامی‏ فراگرفت و به درجه عالی اجتهاد رسید. سپس به ایران مراجعت کرد و نزد حاج ملاهادی سبزواری به تحصیل حکمت مشغول شد و در حکمت مشاء و متعالیه ملاصدرا تسلط یافت. پس از چندی به راهنمایی استاد خود، ملاهادی سبزواری به سلک ارادتمندان حاج محمد کاظم اصفهانی ملقب به «سعادت علیشاه» درآمد و بعدا به مقام جانشینی او در سلسله نعمت اللهیه رسید. آرامگاه او در شهر گناباد، زیارتگاه عام و خاص است. وی گرایش و تعصب خود را به مذهب تشیع اثنی عشری در همه جای تفسیر نشان می‌‏‏دهد.

مهمترین امتیازات تفسیر بیان السعاده این است که نمونه عالی از تفاسیر عرفانی است که هم ریشه در تاویلات عارفانه دارد و هم مستند به روایات معصومین است. مفسر بر آن بوده که اتحاد ذاتی میان‏ تصوف و تشیع حقیقی را با استناد به آیات قرآن و احادیث اهل‌بیت نشان دهد و شبهات و ایرادات مخالفان عرفان و تصوف را به گونه‌‏ای عالمانه و با بهره گیری از زبان آیات و روایات پاسخ گوید.

ولایت محوری، مهمترین درونمایه عرفانی این تفسیر است که در جای جای این اثر بروز یافته است. از دیدگاه مفسر، انسان هم مانند درخت است که به مطلوب نمی‏‌‏رسد مگر این که به پیوند ولایت الهی متصل گردد و این ولایت، اصل خیر و منبع سعادت‏‌ها و سبب ظهور ثمرات نیک و ارزشمند و موجب تبدیل میوه‏‌های فاسد و پست به میوه‏‌های قوی و شریف می‏‌‏گردد که همان کمال مورد نظر است.

اگرچه ستون اصلی و محوری این تفسیر مبانی عرفان و تصوف اسلامی‏ است، اما از آنجا که مفسر، مرشد و قطب عارفان زمان خود بوده در لابه‌لای تفسیر خود به اظهار نظرهای فقهی نیز پرداخته که برای مریدانش در حکم فتوا بوده است، مانند استدلال بر حرمت شراب و حرمت استعمال دخانیات افیونی بر اساس آیه ۲۱۹ سوره بقره، فتوی بر پاکی اهل کتاب و ترجیح قول نجاست عرضی آنها بر اساس آیه ۵ سوره مائده، تحریم سفر در روز جمعه بر اساس آیه ۹ سوره جمعه، جواز ازدواج با زنان اهل کتاب تنها در مورد عقد موقت و تمتع نه در مورد عقد دائم. گرایش شیعی و بهره گیری از آبشخور وحی یعنی اقوال اهل‌بیت از دیگر امتیازات این تفسیر است که هم نشان از مقام والای علمی‏ مفسر در علوم اسلامی‏ به خصوص فقه و عقاید تشیع دارد و هم بیان کننده عمق علاقه و ارادت وی به مذهب تشیع و اهلبیت.

از دیگر امتیازات این تفسیر اهتمام به مساله تناسب آیات پیشین و پسین آنها است. مفسر بین آیات قرآنی که به ترتیب یکدیگر واقع شده‌‏اند‏ از حیث معنی نیز ارتباط قرار داده و آنها را مربوط و متصل به یکدیگر تفسیر کرده است. مقدمه مفصل و عالمانه مترجم (در حدود ۱۴۰ صفحه) از مهمترین ویژگی‌‏های این چاپ است که در آن، گزارش جامع و دقیقی از جایگاه قرآن در فرهنگ اسلامی‏ و تاریخچه تفسیر و تاویل قرآن از آغاز تاکنون با استناد به مهمترین منابع علوم اسلامی‏ آمده است. ترجمه یک کتاب علمی‏ و فنی به زبان ساده و روان، کار بسیار سخت و است که مترجم خبره این کتاب به خوبی از عهده آن برآمده است.