مروری بر کتاب مفتاح اسرار الحسینی؛ در اسرار سیر و سلوک

مفتاح اسرار الحسینی در اسرار سیر و سلوک، تقریر شیعی مسائل عرفان اسلامی است. ملّا عبدالرّحیم بن محمّد یونس دماوندی اصفهانی حائری، عارف قرن دوازدهم هجری در اصفهان بوده و تاریخ ولادت و وفات وی معلوم نیست؛ اما احتمالاً تا ۱۱۶۲ قمری در قید حیات بوده است. نزد ملاّ محمّد صادق اردستانی و آقا خلیل قائنی اصفهانی و میرزا حسن لاهیجی قمی کسب علم کرد و بعدها ساکن کربلا شد و به تألیف و تحقیق و اقامه جماعت پرداخت. مدفن وی نیز همانجاست. انتساب او به سلسله نوربخشیه یا ذهبیه اثبات نشده است. آثار قابل توجهی از وی باقی مانده که یکی از مهم‌ترین آن مفتاح اسرار الحسینی است. شادروان سیّد جلال الدین آشتیانی آن را برای نخستین بار در منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران منتشر کرد.

مفتاح اسرار الحسینی از نوشته های مفصل دماوندی است که آن را در ۱۱۶۰ قمری یعنی در اواخر عمر تألیف کرده و مبیّن دیدگاه‌های عرفانی وی است. به گفته او (ص۵۷) سبب تسمیه کتاب و درج «اسرار» در عنوان آن مربوط به «بعضی مکاشفات و واردات» است.

این کتاب یک مقدّمه و سی و هفت مفتاح و یک خاتمه دارد. دماوندی پاره‌ای از مطالب دیگر نوشته‌های خود را هم در آن نقل کرده است. بخش های متفاوت آن براساس «مفتاح» متمایز شده و مؤلف ذیل هر یک نظر عرفانی خود را طرح کرده است.

توصیف اثر

ویژگی‌های فنی کتاب نشان می‌دهد که ناشر اهتمام ویژه برای عرضه مهم‌ترین اثر دماوندی داشته است. طرح جلد، منطبق با موضوع و عنوان کتاب است. صحافی آن گالینگور است و در قطع وزیری منتشر شده است. نوع قلم متن در بخش‌های مختلف متفاوت است. متن اصلی با یک قلم و اندازه و عنوان هر فصل و نیز آیات و روایات و ابیات با قلم دیگر حروف‌نگاری شده است. صفحه آرایی کتاب مطلوب است.

این کتاب تازه‌ترین تصحیح مفتاح اسرار الحسینی است و مصحّح محترم نیز ضمن رعایت علائم سجاوندی تلاش کرده تا همه قسمت‌های متن از حیث رعایت قواعد نگارش و ویرایش یکسان باشد. اصول علمی تصحیح بویژه ارجاع و استناد مطالب در پاورقی هر صفحه به خوبی رعایت شده است. مطالب مربوط به تمایز نسخ متعدد و نیز توضیح مطالب متن و استشهاد به متون مختلف در پاورقی هر صفحه مندرج است. گاه برای توضیح مطالب، از تعلیقات سیّد جلال الدین آشتیانی به چاپ نخست آن استفاده شده است. این اهتمام شایسته مصحّح محترم در کنار استناد او به منابع و مآخذ و حتی یافتن منابع اقوال، موجب گردیده تا ابهامات آن بر طرف و اثری وزین در عرفان شیعی عرضه گردد.

صفحه خریدمفتاح اسرار الحسینی (در اسرار سیر و سلوک)

تحلیل و ارزیابی محتوای اثر

مفتاح اسرار الحسینی از حیث محتوا و جامعیّت، اشتمال به مسائل عرفانی دارد و می‌توان آن را به عنوان درسنامه عرفان برگزید؛ زیرا بخش قابل توجّهی از آن انطباق با سرفصل‌های دروس دانشگاهی دارد. تناسب محتوای علمی آن، امتیاز این اثر برای تدریس است.

دماوندی مطالب هر مفتاح را بر اساس یکی از مسائل عرفان تدوین و طرح کرده و لذا محققان و علاقه‌مندان به عرفان اسلامی به راحتی می‌توانند دیدگاه وی را درباره مسائل عرفانی ارزیابی کنند.

نویسنده مطالب هر مفتاح را از حیث مبانی آن مربوط به بخش‌های قبل و بعد کرده و این روش‌مندی نشان می‌دهد که در طرح مطالب کتاب دیدگاه منطقی داشته و آن را با دقت تمام بکار برده است. استحکام مطالب و تحلیل‌های مطرح شده نشان می‌دهد که مؤلف تلاش کرده تا تمام تجربیات علمی و شهودی خود را برای طرح آن بکار گیرد.

تأثر وی از عرفان محی الدین بن عربی و حلقه شاگردان او مبین تمحّض دماوندی در این طریق از تفکر شهودی است؛ زیرا بخش قابل توجهی از نقدها و آراء وی مستند به نوشته های ابن عربی است و بکار بردن اصطلاحات تخصصی عرفان نظری این ادعا را اثبات می کند. بسیاری از این اصطلاحات در سنت عرفانی عهد اسلامی بکار رفته و دلالت معنایی آن نیز بیش از همه در طریق تفکر ابن عربی است و گاه برای نخستین بار در عرفان او طرح و سپس متداول گردیده، مانند «ختم ولایت» (۲۹۵).

توضیحات مصحّح محترم و یافتن مآخذ اقول و سخنان بزرگان در متن مفتاح اسرار الحسینی نشان می‌دهد که دماوندی اشراف کامل به سیر تاریخی اصطلاحات در عهد اسلامی داشته و با سنت عرفانی قبل از خود به خوبی آشنا بوده است. بکار بردن اصطلاحات تخصصی مزیت این اثر است؛ اما شیوه تقریر دماوندی نیز موجب گردیده تا مخاطب معنای هر اصطلاح را بخوبی دریابد. این ویژگی کتاب او را در رتبه منابع دست اول عرفان قرار می‌دهد. بعلاوه رعایت اصول علمی و اخلاق پژوهش در مفتاح اسرار الحسینی نیز نشان دهنده تسلط دماوندی به منابع مهم عرفان است.

نام غالب متونی که وی از آن بهره برده مطرح شده و البته اهتمام ویژه مصحّح محترم در شناخت این منابع و استناد به آن، قلمرو گسترده دیدگاه دماوندی را در بهره برداری از منابع نشان می‌دهد.

مزیت اصلی کتاب در نوآوری آن است. آن گونه که از سخن دماوندی در مقدمه کتاب بر می‌آید، بخش‌هایی از محتوای آن را ابتکار خود دانسته و معتقد است این مطالب در منابع پیشین کمتر نقل شده است. اهتمام ویژه او در طرح مسائل عرفانی جدید و یا دست کم تقریر نو از آن، اهمیت مفتاح اسرار الحسینی را در مقایسه با منابع مشابه نشان می‌دهد. این تشخص در بیشتر مطالب کتاب مشهود است و البته چنین ویژگی به نوع مواجهه دماوندی و تسلط او به منابع و مبانی و مسائل عرفان اسلامی باز می‌گردد.

ارزیابی نهایی

مفتاح اسرار الحسینی از متون مهم عرفان شیعی است. دماوندی در عرفان قائل به وحدت است و در این اثر به تلمیح آن را طرح کرده است (ص۱۴۳).

دماوندی بطور مکرر از امام حسین علیه السلام نام برده؛ اما کتاب او شرح حال ایشان نبوده و مسبوق به «عنایاتی است که از طریق امام حسین علیه اسلام» به او افاضه شده است(ص۵۶).

او در آغاز (ص۶۱) دو طریق ظاهر و باطن را طرح کرده و محتوای کتاب را ناظر به معارف باطنی می‌داند. استشهاد مکرر به قرآن کریم و احادیث، مبین آشنایی کامل او با این معارف است. مبحث نخست یعنی «اثبات صانع» (ص۶۱ به بعد)، ماهیت کلامی و فلسفی دارد؛ اما در انتهای بحث تمایل عرفانی مؤلف ظهور می‌کند و تقریر خود را از آن به همان سبک و سیاق بیان می‌کند. این شیوه در تمام مباحث کتاب رسوخ کرده و حامل این معنا نیز هست که علوم به حسب موضوع از ظاهر به باطن تعالی می‌یابد و نزد او عرفان، اعم معارف است. نقل قول ها گاه مطول است؛ اما تقریر پسین وی از ملالت آن می‌کاهد.

مفتاح اسرار الحسینی از حیث تسلط مؤلف به کلام و فلسفه و عرفان، به منزله دانشنامه‌ای مختصر در معارف عقلی و نقلی با رویکرد عرفانی است. اهمیت ویژه این رویکرد، در مختصر نویسی دماوندی است. مطالب هر «مفتاح» به گونه‌ای تنظیم شده که مخاطب تا اندازه زیادی اشراف بر آن پیدا می کند. گرایش شیعی او در لابلای این مطالب پیداست و استناد مکرر به سخنان معصومین علیهم السلام این ادعا را اثبات می‌کند و حتی گاه بخش قابل توجهی از کتاب را به شرح سخنان آنان اختصاص داده، مانند شرح حدیث حقیقت (ص۹۸).

دماوندی از برخی شخصیت های علمی شیعه مانند خواجه نصیر به بزرگی یاد کرده و او را «سلطان المحققین» (ص۹۳) نامیده است. او به تمجید حکیمان و عارفان پیش از خود اکتفاء نکرده و با نقل پاره‌ای از آراء آنان به مناسبت‌های مختلف نشان می‌دهد که چگونه به سنت معرفتی پیش از خود اشراف دارد. در دانش کلام بیش از همه به آرای متکلمان شیعه نظر دارد و در فلسفه از ابن سینا تا حکیمان پس از ملاصدرا نام برده و از آنان نقل قول کرده است.

همان‌طور که پیشتر گفته شد در عرفان، نظر به اندیشه‌های محی الدین بن عربی و شاگردان او بویژه قیصری دارد. به مثنوی مولوی و گلشن راز شبستری استناد فراوان کرده است.

یکی از جنبه‌های مهم و محتوایی مفتاح اسرار الحسینی نظر به نقد عرفان و تصوف است. دماوندی در بخش‌هایی از این کتاب به ردّ «عقیده باطل برخی مدعیان سلوک» (ص۱۲۶ به بعد) پرداخته است. محتوای این بخش، پیراستن عرفان از قشری‌گری و رسوم بدعت آمیز صوفیان و مشایخ آنان است.

انتقال مفاهیم کلامی و فلسفی به عرفان نیز از دیگر بدایع او است، مانند مبحث رؤیت که ریشه در کلام دارد و به طرز جالب توجهی آن را تقریر عرفانی کرده است (ص۱۵۴). انتقال دیگر مفاهیم و اصطلاحات نیز موجب شده تا مفتاح اسرار الحسینی از حیث طریق تفکر عرفانی ناظر به سنت عقلی و نقلی قبل از خود باشد. اوج این مواجهه هنگامی است که بمناسبت و در خلال مباحث، از مکاشفه‌های خود یاد می کند (ص۱۶۳).

درباره تصحیح اثر

برای تصحیح مفتاح اسرار الحسینی نسخ فراوان تهیه و استفاده شده است. این تنوع موجب شده تا چاپ حاضر بطور کامل متفاوت با چاپ پیشین آن باشد. ده نسخه، مأخذ این چاپ بوده؛ اما از نه نسخه آن برای تصحیح استفاده شده و لذا چاپ کنونی قابل اعتماد است. به جهت امتیاز یکسان نسخ، تصحیح آن بصورت تلفیقی صورت گرفته است.

کوشش مصحح محترم در عرضه متنی روان و قابل فهم با حفظ امانت داری متن نسخه‌ها، بدون افزودن یا کاستن عباراتی از آن، قابل تحسین است. البته در تکمیل استنادات و ارجاعات مثنوی و گلشن راز بهتر بود شماره صفحه یا شماره بیت معلوم می‌شد. برای نمونه در صفحه ۱۵۴ بیتی از مثنوی بدین صورت نقل شده:

«گر بدیدی چشم سر آن شاه را / پس بدیدی کاو خر االله را»

که صحیح آن چنین است:

«گر بدیدی چشم سر الله را / پس بدیدی گاو و خر الله را».

همچنین بیت صفحه ۱۵۹:

«نه به خود آمده‌ام تا که به خود باز روم / آن که آورد مرا باز برد در وطنم»

منقول از مثنوی دانسته شده، در حالی که سروده مولوی در دیوان کبیر شمس تبریزی است و صحیح آن چنین است:

«من به خود نآمدم اینجا که به خود باز روم / آن که آورد مرا باز برد در وطنم».

در سطر نخستین صفحه ۱۵۸ پس از نقل قول از تظلم الزهراء معلوم نیست چرا پس از عبارت «… افتقد الحسین …» عدد هفت /۷ مندرج شده است. البته این نمونه‌ها، مانع از آن نیست که دوستداران عرفان شیعی از مصحح و ناشر محترم به پاس اهتمام ویژه در تصحیح و نشر این اثر گرانسنگ قدردانی نکنند.

فهرست جامعی که مصحح محترم در پایان کتاب درج کرده موجب می‌شود تا محققان و متتبعان به راحتی بتوانند به محتوای کتاب اشراف کامل یافته و مطالب دلخواه خود را در آن بیابند. این مزیت از حیث محتوا و عرضه در کنار دیگر امتیازات ویژه و فراوان این اثر، موجب تمایز آن از منابع مشابه در عرفان اسلامی و مطالعات شیعی است و بدون تردید اثری عمیق از خود بر جای خواهد گذاشت.

اهلبیت علیهم السلام ناظران و دیده‌بانان جهان هستی

(خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِينَ)‏؛

ای آل محمد (علیهم السلام)، خدای تعالی شما را در بدو آفرینش و ایجاد، بصورت انواری جلوه‌گر ساخت.

(فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِينَ)؛

شما را محیط به عرش الرحمن قرار داد.

این معنی (وَ عَلَى الأَْعْرافِ رِجالٌ) است. شما را به عرش الرحمن محیط قرار داد.

قبلاً از قول امام صادق (علیه السلام) عرش الرحمن را گفته‌ام. جمله ما خلق الله؛ مجموعه عالم ماسِوی، عرش الرحمن است، ماسِوی الله عرش الرحمن است.

قرآن هم دارد: (الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى‏) (۱) خدای رحمان بر عرش خود استیلاء دارد، محیط است. شما را محیط به عرش الرحمان قرار داد.

(حَتَّى مَنَّ عَلَيْنَا بِكُمْ فَجَعَلَكُم‏) تحدیق بصر یعنی اینکه، انسان به تمام حدقه متوجه مرئی شود. مرئی و دیده شده؛ یک وقتی رؤیت به تمام چشم است، یعنی تمام اطراف و جوانب مرئی دیده می‌شود؛ یک وقت با گوشه چشمی نگاه می‌کنیم. بقول حافظ که می‌گوید:

آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند

آیا بوَد که گوشه چشمی به ما کنند (۲)

نه، تحدیق بصر است. یعنی به تمام حدقه متوجه مخلوقات است. از آن مقام همه را می‌بیند.

(حَتَّى مَنَّ عَلَيْنَا بِكُمْ فَجَعَلَكُم‏) تا اینکه خدا برما منت گذارد به اینکه شما را از آن مقام رفیع تنزل داد. پایین آورد. در جلباب بشری و لباس انسانی شما را در عالم ما آشکار کرد.

(حَتَّى مَنَّ عَلَيْنَا بِكُمْ‏)، از این آیه استفاده شده است: (لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِن) (۳) اما الان هم که آمده‌اند اینجا، در این نشئه، مراتب قبلی را از دست نداده‌اند. از مقامات خودشان انتزاع نشده‌اند و معزول نشده‌اند. همه آنها محفوظ است. در همین جا به خَلق اولین و آخرین ناظر هستند.

این را حضرت صادق (علیه السلام) در یک حدیثی به ابوبصیر فرمود. حضرت مراتب علم را شرح می‌دهد تا اینکه می‌فرماید: همانطور که شما نگاه می‌کنید به کف دست؛ به یک نظر کف دست را می‌بینید، عالم وجود هم در نظر ما به منزله کف دست است، همه را می‌بینیم. (۴) آنچه که آناً تا آناً می‌گذرد، ساعت بعد ساعت واقع می‌شود، در بالا و پست همه را می‌بینیم.

دوستان! معرفة النبی این است. معرفة الامام این است. آنها علم غیب دارند. به نص آیات سوره جن که برایتان خواندم. در یک مقامی ناظر به خلق اولین و آخرین هستند. اینها را در سوره احزاب فرموده است.

(يا أَيُّهَا النَّبِيُّ) آن وقتی که قرآن در بدو آفرینش و ایجاد نازل شده است، آنجاست؛ خطاب می‌کند به او (يا أَيُّهَا النَّبِيُّ) او را به عنوان نبی: ای نبی مکرم (إنا أرسلناک) ما به تو رسالت دادیم. معنی «أَدْبر» (۵) در روایات این است. «أقبل» بیا، رو کن به ما. رو کرد، شارژ شد، علم اولین و آخرین را خدا به او تعلیم داد. حالا این از تنگی قافیه است که اینگونه می‌گویم و الا حدیث حضرت موسی بن جعفر (علیهم السلام) یادتان نرود که میرداماد استاد صدر المتألهین در رواشح گفته است، که حضرت موسی بن جعفر (علیهم السلام) فرمود: که خدا نبی اکرم (صلّی الله علیه وآله) را نبی آفریده است.

«خَلَق‏ النَّبّيّين عَلَی النّبوَّةِ فَلا یَکُونوُنَ إِلَّا الأَنْبیاء» نبی را نبی آفریده است، آنها شده‌اند انبیاء. «خَلَقَ الْأَوصیاءَ عَلَی الْوَصِیّۀِ فَلا یَکُونوُنَ إِلَّا الأَوصیاء» (۶) وصی را هم وصی آفریده است آنها هم اوصیاء هستند. اوصیاء رسول خدا، دوازده نفر هستند به تعداد بروج دوازده گانه.

(إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأَْرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُم) (۷)

عدّه شهور؛ دوازده است. ظاهرش این بروج دوازده گانه است از فروردین تا اسفند است؛ از حمل تا حوت. اما باطنش این دوازده امام را می‌گوید. بروج دوازده گانه ولایت است. شمس نبوت هم سایر در این بروج دوازده گانه ولایت است.

صفحه خرید: کتاب شش جلدی نفحات روشن

مطلب فوق برگرفته از کتاب نفحات روشن (مجموعه درس‌گفتارهای تفسیری، اعتقادی، عرفانی و فلسفی آیت الله میرزا عبدالکریم روشن) می‌باشد که به تازگی توسط انتشارات ایت اشراق در شش جلد به چاپ رسیده است.

علاقمندان برای تهیّه کتاب نفحات روشن می‌توانند از آدرس زیر اقدام نمایند:

—————————————————

پی‌نوشت:

۱. سوره طه، آیه ۵

۲. دیوان حافظ، ص ۱۹۹، غزل ۱۹۶

۳. آل عمران، آیه‌ی ۱۶۴

۴. وَاللهِ إِنّی لَأَعْلَمُ کِتابَ اللهِ مِنْ أَوَّلِهِ إلی آخِرِهِ کَأَنُّهُ فِی کَفِّی، فیهِ خَبَرُ السَّماءِ وَ خَبَرُ الأَرضِ وَ خَبَرُ ما کانَ و وَ خَبَرُ مَا هُوَ کائِنٌ. (الکافی، ج ۱، ص ۲۲۹، ح ۲۲۹، باب انّه لم یجمع القرآن کلّه الّا لِلأئمّة و إنّهم یعلمون علمه کلّه.

۵. اصول کافی، ج ۱، ص ۳۲، ح ۱۴، ص ۲۱، کتاب العقل و الجهل

۶. الرّواشح السماویّۀ، ص ۳۱ و ۳۲

۷. سوره توبه، آیه ۳۶