مروری بر کتاب مفتاح اسرار الحسینی؛ در اسرار سیر و سلوک

مفتاح اسرار الحسینی در اسرار سیر و سلوک، تقریر شیعی مسائل عرفان اسلامی است. ملّا عبدالرّحیم بن محمّد یونس دماوندی اصفهانی حائری، عارف قرن دوازدهم هجری در اصفهان بوده و تاریخ ولادت و وفات وی معلوم نیست؛ اما احتمالاً تا ۱۱۶۲ قمری در قید حیات بوده است. نزد ملاّ محمّد صادق اردستانی و آقا خلیل قائنی اصفهانی و میرزا حسن لاهیجی قمی کسب علم کرد و بعدها ساکن کربلا شد و به تألیف و تحقیق و اقامه جماعت پرداخت. مدفن وی نیز همانجاست. انتساب او به سلسله نوربخشیه یا ذهبیه اثبات نشده است. آثار قابل توجهی از وی باقی مانده که یکی از مهم‌ترین آن مفتاح اسرار الحسینی است. شادروان سیّد جلال الدین آشتیانی آن را برای نخستین بار در منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران منتشر کرد.

مفتاح اسرار الحسینی از نوشته های مفصل دماوندی است که آن را در ۱۱۶۰ قمری یعنی در اواخر عمر تألیف کرده و مبیّن دیدگاه‌های عرفانی وی است. به گفته او (ص۵۷) سبب تسمیه کتاب و درج «اسرار» در عنوان آن مربوط به «بعضی مکاشفات و واردات» است.

این کتاب یک مقدّمه و سی و هفت مفتاح و یک خاتمه دارد. دماوندی پاره‌ای از مطالب دیگر نوشته‌های خود را هم در آن نقل کرده است. بخش های متفاوت آن براساس «مفتاح» متمایز شده و مؤلف ذیل هر یک نظر عرفانی خود را طرح کرده است.

توصیف اثر

ویژگی‌های فنی کتاب نشان می‌دهد که ناشر اهتمام ویژه برای عرضه مهم‌ترین اثر دماوندی داشته است. طرح جلد، منطبق با موضوع و عنوان کتاب است. صحافی آن گالینگور است و در قطع وزیری منتشر شده است. نوع قلم متن در بخش‌های مختلف متفاوت است. متن اصلی با یک قلم و اندازه و عنوان هر فصل و نیز آیات و روایات و ابیات با قلم دیگر حروف‌نگاری شده است. صفحه آرایی کتاب مطلوب است.

این کتاب تازه‌ترین تصحیح مفتاح اسرار الحسینی است و مصحّح محترم نیز ضمن رعایت علائم سجاوندی تلاش کرده تا همه قسمت‌های متن از حیث رعایت قواعد نگارش و ویرایش یکسان باشد. اصول علمی تصحیح بویژه ارجاع و استناد مطالب در پاورقی هر صفحه به خوبی رعایت شده است. مطالب مربوط به تمایز نسخ متعدد و نیز توضیح مطالب متن و استشهاد به متون مختلف در پاورقی هر صفحه مندرج است. گاه برای توضیح مطالب، از تعلیقات سیّد جلال الدین آشتیانی به چاپ نخست آن استفاده شده است. این اهتمام شایسته مصحّح محترم در کنار استناد او به منابع و مآخذ و حتی یافتن منابع اقوال، موجب گردیده تا ابهامات آن بر طرف و اثری وزین در عرفان شیعی عرضه گردد.

صفحه خریدمفتاح اسرار الحسینی (در اسرار سیر و سلوک)

تحلیل و ارزیابی محتوای اثر

مفتاح اسرار الحسینی از حیث محتوا و جامعیّت، اشتمال به مسائل عرفانی دارد و می‌توان آن را به عنوان درسنامه عرفان برگزید؛ زیرا بخش قابل توجّهی از آن انطباق با سرفصل‌های دروس دانشگاهی دارد. تناسب محتوای علمی آن، امتیاز این اثر برای تدریس است.

دماوندی مطالب هر مفتاح را بر اساس یکی از مسائل عرفان تدوین و طرح کرده و لذا محققان و علاقه‌مندان به عرفان اسلامی به راحتی می‌توانند دیدگاه وی را درباره مسائل عرفانی ارزیابی کنند.

نویسنده مطالب هر مفتاح را از حیث مبانی آن مربوط به بخش‌های قبل و بعد کرده و این روش‌مندی نشان می‌دهد که در طرح مطالب کتاب دیدگاه منطقی داشته و آن را با دقت تمام بکار برده است. استحکام مطالب و تحلیل‌های مطرح شده نشان می‌دهد که مؤلف تلاش کرده تا تمام تجربیات علمی و شهودی خود را برای طرح آن بکار گیرد.

تأثر وی از عرفان محی الدین بن عربی و حلقه شاگردان او مبین تمحّض دماوندی در این طریق از تفکر شهودی است؛ زیرا بخش قابل توجهی از نقدها و آراء وی مستند به نوشته های ابن عربی است و بکار بردن اصطلاحات تخصصی عرفان نظری این ادعا را اثبات می کند. بسیاری از این اصطلاحات در سنت عرفانی عهد اسلامی بکار رفته و دلالت معنایی آن نیز بیش از همه در طریق تفکر ابن عربی است و گاه برای نخستین بار در عرفان او طرح و سپس متداول گردیده، مانند «ختم ولایت» (۲۹۵).

توضیحات مصحّح محترم و یافتن مآخذ اقول و سخنان بزرگان در متن مفتاح اسرار الحسینی نشان می‌دهد که دماوندی اشراف کامل به سیر تاریخی اصطلاحات در عهد اسلامی داشته و با سنت عرفانی قبل از خود به خوبی آشنا بوده است. بکار بردن اصطلاحات تخصصی مزیت این اثر است؛ اما شیوه تقریر دماوندی نیز موجب گردیده تا مخاطب معنای هر اصطلاح را بخوبی دریابد. این ویژگی کتاب او را در رتبه منابع دست اول عرفان قرار می‌دهد. بعلاوه رعایت اصول علمی و اخلاق پژوهش در مفتاح اسرار الحسینی نیز نشان دهنده تسلط دماوندی به منابع مهم عرفان است.

نام غالب متونی که وی از آن بهره برده مطرح شده و البته اهتمام ویژه مصحّح محترم در شناخت این منابع و استناد به آن، قلمرو گسترده دیدگاه دماوندی را در بهره برداری از منابع نشان می‌دهد.

مزیت اصلی کتاب در نوآوری آن است. آن گونه که از سخن دماوندی در مقدمه کتاب بر می‌آید، بخش‌هایی از محتوای آن را ابتکار خود دانسته و معتقد است این مطالب در منابع پیشین کمتر نقل شده است. اهتمام ویژه او در طرح مسائل عرفانی جدید و یا دست کم تقریر نو از آن، اهمیت مفتاح اسرار الحسینی را در مقایسه با منابع مشابه نشان می‌دهد. این تشخص در بیشتر مطالب کتاب مشهود است و البته چنین ویژگی به نوع مواجهه دماوندی و تسلط او به منابع و مبانی و مسائل عرفان اسلامی باز می‌گردد.

ارزیابی نهایی

مفتاح اسرار الحسینی از متون مهم عرفان شیعی است. دماوندی در عرفان قائل به وحدت است و در این اثر به تلمیح آن را طرح کرده است (ص۱۴۳).

دماوندی بطور مکرر از امام حسین علیه السلام نام برده؛ اما کتاب او شرح حال ایشان نبوده و مسبوق به «عنایاتی است که از طریق امام حسین علیه اسلام» به او افاضه شده است(ص۵۶).

او در آغاز (ص۶۱) دو طریق ظاهر و باطن را طرح کرده و محتوای کتاب را ناظر به معارف باطنی می‌داند. استشهاد مکرر به قرآن کریم و احادیث، مبین آشنایی کامل او با این معارف است. مبحث نخست یعنی «اثبات صانع» (ص۶۱ به بعد)، ماهیت کلامی و فلسفی دارد؛ اما در انتهای بحث تمایل عرفانی مؤلف ظهور می‌کند و تقریر خود را از آن به همان سبک و سیاق بیان می‌کند. این شیوه در تمام مباحث کتاب رسوخ کرده و حامل این معنا نیز هست که علوم به حسب موضوع از ظاهر به باطن تعالی می‌یابد و نزد او عرفان، اعم معارف است. نقل قول ها گاه مطول است؛ اما تقریر پسین وی از ملالت آن می‌کاهد.

مفتاح اسرار الحسینی از حیث تسلط مؤلف به کلام و فلسفه و عرفان، به منزله دانشنامه‌ای مختصر در معارف عقلی و نقلی با رویکرد عرفانی است. اهمیت ویژه این رویکرد، در مختصر نویسی دماوندی است. مطالب هر «مفتاح» به گونه‌ای تنظیم شده که مخاطب تا اندازه زیادی اشراف بر آن پیدا می کند. گرایش شیعی او در لابلای این مطالب پیداست و استناد مکرر به سخنان معصومین علیهم السلام این ادعا را اثبات می‌کند و حتی گاه بخش قابل توجهی از کتاب را به شرح سخنان آنان اختصاص داده، مانند شرح حدیث حقیقت (ص۹۸).

دماوندی از برخی شخصیت های علمی شیعه مانند خواجه نصیر به بزرگی یاد کرده و او را «سلطان المحققین» (ص۹۳) نامیده است. او به تمجید حکیمان و عارفان پیش از خود اکتفاء نکرده و با نقل پاره‌ای از آراء آنان به مناسبت‌های مختلف نشان می‌دهد که چگونه به سنت معرفتی پیش از خود اشراف دارد. در دانش کلام بیش از همه به آرای متکلمان شیعه نظر دارد و در فلسفه از ابن سینا تا حکیمان پس از ملاصدرا نام برده و از آنان نقل قول کرده است.

همان‌طور که پیشتر گفته شد در عرفان، نظر به اندیشه‌های محی الدین بن عربی و شاگردان او بویژه قیصری دارد. به مثنوی مولوی و گلشن راز شبستری استناد فراوان کرده است.

یکی از جنبه‌های مهم و محتوایی مفتاح اسرار الحسینی نظر به نقد عرفان و تصوف است. دماوندی در بخش‌هایی از این کتاب به ردّ «عقیده باطل برخی مدعیان سلوک» (ص۱۲۶ به بعد) پرداخته است. محتوای این بخش، پیراستن عرفان از قشری‌گری و رسوم بدعت آمیز صوفیان و مشایخ آنان است.

انتقال مفاهیم کلامی و فلسفی به عرفان نیز از دیگر بدایع او است، مانند مبحث رؤیت که ریشه در کلام دارد و به طرز جالب توجهی آن را تقریر عرفانی کرده است (ص۱۵۴). انتقال دیگر مفاهیم و اصطلاحات نیز موجب شده تا مفتاح اسرار الحسینی از حیث طریق تفکر عرفانی ناظر به سنت عقلی و نقلی قبل از خود باشد. اوج این مواجهه هنگامی است که بمناسبت و در خلال مباحث، از مکاشفه‌های خود یاد می کند (ص۱۶۳).

درباره تصحیح اثر

برای تصحیح مفتاح اسرار الحسینی نسخ فراوان تهیه و استفاده شده است. این تنوع موجب شده تا چاپ حاضر بطور کامل متفاوت با چاپ پیشین آن باشد. ده نسخه، مأخذ این چاپ بوده؛ اما از نه نسخه آن برای تصحیح استفاده شده و لذا چاپ کنونی قابل اعتماد است. به جهت امتیاز یکسان نسخ، تصحیح آن بصورت تلفیقی صورت گرفته است.

کوشش مصحح محترم در عرضه متنی روان و قابل فهم با حفظ امانت داری متن نسخه‌ها، بدون افزودن یا کاستن عباراتی از آن، قابل تحسین است. البته در تکمیل استنادات و ارجاعات مثنوی و گلشن راز بهتر بود شماره صفحه یا شماره بیت معلوم می‌شد. برای نمونه در صفحه ۱۵۴ بیتی از مثنوی بدین صورت نقل شده:

«گر بدیدی چشم سر آن شاه را / پس بدیدی کاو خر االله را»

که صحیح آن چنین است:

«گر بدیدی چشم سر الله را / پس بدیدی گاو و خر الله را».

همچنین بیت صفحه ۱۵۹:

«نه به خود آمده‌ام تا که به خود باز روم / آن که آورد مرا باز برد در وطنم»

منقول از مثنوی دانسته شده، در حالی که سروده مولوی در دیوان کبیر شمس تبریزی است و صحیح آن چنین است:

«من به خود نآمدم اینجا که به خود باز روم / آن که آورد مرا باز برد در وطنم».

در سطر نخستین صفحه ۱۵۸ پس از نقل قول از تظلم الزهراء معلوم نیست چرا پس از عبارت «… افتقد الحسین …» عدد هفت /۷ مندرج شده است. البته این نمونه‌ها، مانع از آن نیست که دوستداران عرفان شیعی از مصحح و ناشر محترم به پاس اهتمام ویژه در تصحیح و نشر این اثر گرانسنگ قدردانی نکنند.

فهرست جامعی که مصحح محترم در پایان کتاب درج کرده موجب می‌شود تا محققان و متتبعان به راحتی بتوانند به محتوای کتاب اشراف کامل یافته و مطالب دلخواه خود را در آن بیابند. این مزیت از حیث محتوا و عرضه در کنار دیگر امتیازات ویژه و فراوان این اثر، موجب تمایز آن از منابع مشابه در عرفان اسلامی و مطالعات شیعی است و بدون تردید اثری عمیق از خود بر جای خواهد گذاشت.

شرح اثر عرفانی فلسفی علامه دوانی منتشر شد.

هر چند مشهورترين قول علامه دوانی در فلسفه و الهيات، مسلك او در باب وجود و ماهيت است كه به «ذوق التاله» يا «ذوق المتالهين» نامبردار شده است؛ اما از آنجا كه مهمترين اثر او كه مبيّن حقيقت مسلك وی و به منزله پلی بين فلسفه و عرفان نظری محسوب می‌شود و در اواخر عمر وی نيز به نگارش در آمده همانا رساله زوراست كه حاوی نظریه مهم و اساسی ارجاع عليت فلسفی به تشأن و ظهور مطرح در عرفان می‌باشد می‌توان مهمترين قول وی را نيز همين نظريه دانست. اين رساله از نظرگاه خود او نيز به قرينه مقدمه و نيز شرحی كه بعداً براين اثر نگاشته از قرب و ارج خاصی در بين ديگر آثارش برخوردار بوده است و چه بسا بتوان آن را نظرگاه نهايی او در باب الهيات و فلسفه
و كلام و عرفان دانست.

رساله زوراء

اين رساله را مؤلف به سال ۸۷۲ هجری قمری نگاشته و همچون رسائل نگاشته شده در مكتب حكمت اشراق بين بحث و ذوق جمع نموده است. در شرح خويش دليل تاليف رساله را بدين قرار ذكر كرده است:

«من به هنگام عزيمت برای زيارت اميرالمؤمنين و يعسوب موحدين حضرت علی بن ابيطالب (ع) در بيرون دارالسلام شهر بغداد در نزديكی‌های ساحل دجله آن حضرت را در خواب ديدم كه به من عنايت و توجه خاصی فرمود. پس از آنكه از خواب بيدار شدم به يمن و مباركی اين عنايت بر آن شدم بنام نامی حضرتش رساله‌ای تصنيف نمايم، ولی در انتخاب موضوع اين رساله متردد بودم، گاه به خاطرم می‌گذشت به مناسبت فرمايش نبی اكرم (ص) «أنا مدينة العلم و علی بابها»، موضوع اين رساله را «تحقيق در ماهيت علم» برگزينم و گاه موضوعات ديگری به نظرم می‌رسيد تا آنكه به سعادت عتبه بوسی آن حضرت و حائر حسينی (ع) مفتخر گرديدم. پس از بازگشت يكی از ياران و دوستان با استعداد و شيفته فهم حقايق كه برای او حكمة الاشراق شيخ شهاب الدين سهروردی را تدريس می‌كردم و گه‌گاه ضمن بيان مطلب، سخن از مسائلی كشفی و ذوقی می‌رفت از من خواست كه آن سوانح و واردات اشراقی را در رساله‌ای گردآورم. من دعوت و خواسته او را اجابت و به نگارش آن پرداختم. پس اتمام آن را همان يافتم كه در انديشه آن بودم. مرا يقين حاصل آمد اين توفيق از بركات امداد و نفحات باب مدينه عاليه دانش و زيارت آن مشاهد مقدسه است. به اين مناسبت آن را الزوراء ناميدم كه نام دجله بغداد است». از اين رساله به نام تنبيه الراقدين نيز ياد می‌گردد.

استاد ابراهيمی دينانی در معرفی اين رساله آورده‌اند:

جهان جلال الدين دوانی در رساله کوچک الزوراء غير از جهانی است که در آثار ديگر او انعکاس يافته و برای ساير اشخاص قابل فهم و ادراک است … رساله الزوراء از برخی جهات به کتاب معروف المنقذ من الضلال شباهت دارد. زيرا همان گونه که شخصيت غزالی در المنقذ من الضلال غير از آن چيزی است که در کتابهای ديگر او به چشم می‌آيد، هويت جلال الدين دوانی نيز در رساله الزوراء با شخصيت او در نوشته های ديگرش تفاوت دارد … سخنان او در الزوراء به گونه‌ای است که جايی برای اصالت ماهيت باقی نمی گذارد. او در اين کتاب چنان از وحدت و يگانگی حق تبارک و تعالی سخن می‌گويد که همه چيز از شؤون ذات پاک او بشمار می آيد.

به هر حال رساله الزوراء با همه وجازت و اختصارش، حاوی مطالب مهم و به تعبير مؤلفش «گزيده‌ای از حقايق بلكه چكيده‌ای از دقايق» است كه وی بدان نائل شده و بيدار كننده خواب آلودگی و روشنی‌بخش محجوبان در تاريكی شب است. وی مژده طلوع صبح و پايان شب را هنگام پايان يافتن مطالعه اين رساله به خواننده می‌دهد و از اين‌رو چه بسا بتوان آن را به منزله وصيت‌نامه علمی و حاصل عمر و يافته های دوانی دانست.

زوراء از جهتی در ادامه تلاش‌های قونوی، ابن تركه، سيد حيدر آملی، ابن ابی جمهور احسایی و ديگر تابعان ابن عربی برای تدوين استدلالی و تبيين فلسفی عرفان نظری قرار دارد و می‌توان آن را حلقه وصلی بين دو رشته مزبور دانست، همچنان كه واسطة العقد بين «مكتب فلسفی شيراز» و «حكمت متعاليه صدرالمتالهين» كه در نهايت به تبيين فلسفی تجلی و ظهور بجای عليت و تهیه پشتوانه نظری نيرومندی برای عرفان مكتب ابن عربی انجاميد، نيز بشمار می‌رود.

صفحه خرید: تحقیق الزّوراء (شرح اثر عرفانی فلسفی علامه دوانی)

عناصر كليدی بينش فلسفی عرفانی دوانی در اين رساله عبارتست از:

الف. مبحث جعل و بيان معنای عليت حقيقی

ب. ارجاع عليت به تشأن و ظهور و نقد عليت فلسفی

ج. تبيين كثرت در عالم براساس قاعده «ظهور» و نيز قاعده «ظهورات مختلف يك عين واحد» و به تعبير ديگر در کثرت، وحدت ديدن و از تفرقه به توحيد رسيدن.

د. بررسی تأثير مباحث مزبور بر عالم انسان و نسبت آن با جهان (ربط مباحث وجود شناختی با مباحث معرفت شناختی) با توجه به مبانی فلسفی مزبور.

دوانی معارف كلامی، تفسيری، فلسفی و عرفانی متعددی را در رساله مورد بحث و بررسی قرار داده و به مدد اصول فوق تبيين نموده است كه از آن جمله است:

۱. مسئله نسخ

۲. تجسم اعمال

۳. تمثّل فرشته

۴. علم حق

۵. سرّ رؤيا گونه بودن عالم

۶. تحقيق در اعيان ثابته و نفس رحمانی.

در مباحث پایانی رساله نيز به معرفت نفس انسان كه مقدمه معرفت رب است و نيز تنظير نفس انسان با نفس رحمانی پرداخته است.

نگاهی اجمالی به رساله زوراء

اين رساله حاوی بيست فصل و يك خاتمه و وصيت (سفارش) می‌باشد. فصل‌های اين رساله با نام‌های مختلف از جمله تمهيد، تذكره، تبصره، تشبيه، تنبيه، رمز، كلمه، كشف غطاء، بسط وطاء، شك و تحقيق، زيادة كشف و ازاحة وهم از يكديگر متمايز شده‌اند.

در اينجا خلاصه‌وار به محتوای هر يك از فصول بيست‌گانه اشاره می‌شود:

در تعريف علت حقيقی شئ و تبيين دو وجه مجعوليت و عدم مجعوليت ماهيت/ دراينكه معلول شأنی از شوؤن علت است/ در اينكه معلول اعتباری محض است/ در اينكه چگونه يك چيز به يك اعتبار موجود است و به اعتبار ديگر معدوم و عدم/ دراثبات ذات واحد وجود (حق متعال) و اينكه ديگران شوؤن و وجوه آن‌اند/ در اتحاد سنخ ممكنات در معدوم بودن/ اينكه زوال و معدوم بودن معلول عبارتست از ظهور علت به گونه‌ای ديگر/ در اينكه نسبت اول (حق) متعال به ثانی (اولين صادر) اصل و مادر همه نسبت‌هاست بی‌هيچ مانندی/ در اينكه امتداد زمانی نيز شأنی از شوؤن علت است كه به ديگر شوؤن (جز مراتب عاليه و مجرد) احاطه دارد/ در اينكه تدريج تنها از تنگی و كوتاهی ادراك ناشی می‌شود/ در بيان سه مسئله: درجه احاطه علم حق به اشياء – نحوه وجود حوادث در ذات آنها – نسخ/ در تبيين نحوه ظهور حقيقتی واحد به صورت‌های مختلف جزئی و كلی بر ابزارهای ادراكی مختلف/ در اينكه صورت شئ غير از حقيقت آن است؛ چون حقيقت چه بسا به صورت‌های گوناگون درآيد/ در وجه انطباق و موازات بين عوالم، مشاهده واحد در كثرت‌ها و ظهور اعمال و تجسم آنها/ در اينكه چگونه حقيقت واحد واجد دو يا چند صورت می‌باشد/ در تنظير مطلب پيشين به وجود ذهنی كه در آن جوهر در ذهن به صورت عرض ظاهر می‌شود/ در اينكه حقايق همراه با نفس صعود و نزول دارند و اينكه حقيقتی واحد می‌تواند به صورت مادی يا مجرد ظاهر شود/ در اينكه تمايز و كثرت بالنفس و فی‌النفس است و اينكه عين واحد در اعيان جلوه‌های متعدد در اذهان دارد/ در اينكه نفس، ماده جميع صور و كتاب جامع و اسم اعظم و محل انگيزش كثرت و تعدد است/ تشبيه نفَس رحمانی به نفَس انسان و تبيين وحدت مبدأ و مرجع بر آن اساس

رساله زوراء را می‌توان از آن دسته آثار اجمالی متفکرانی دانست که مؤلفش به جهت اهمیت آن بیش از یک بار بر آن شرح نگاشته است. از دیگر نمونه‌ها را می‌توان مسلک الافهام ابن ابی جمهور احسایی و شرح آن النور المنجی فی الظلام و نیز شرح شرح آن يعنی مجلی مرآه المنجی فی الکلام و الحکمتین و التصوف، مشهور به المجلی دانست. همچنین منظومه غرر الفرائد ملاهادی سبزواری و شرح منظومه و نیز حواشی شرح منظومه از خود مؤلف نمونه دیگری از این دست رساله‌هاست.

شرح زوراء

دوانی سپس به جهت اهميت مباحث مطرح در زوراء كه حاصل جمع دو روش استدلالی (بحثی) و شهودی (ذوقی) و نيز تمهيدی برای توفيق و جمع‌بندی آراء فلاسفه و عرفاست، در صدد شرح با تفصيل بيشتر بر می‌آيد كه به سال ۸۷۱ ه.ق. در خارج شهر همدان به پايان می‌رسد. از اين رساله به نام حاشية الزوراء يا شرح كبير يا حاشيه كبير، نيز ياد شده است. اين رساله يك بار در مصر به تصحيح محی‌الدين صبری كردی و بار ديگر در ايران به تصحيح دكتر سيد احمد تويسركانی (نشر آثار مكتوب) به چاپ رسيده است.

تحقيق الزوراء (شرح شرح زوراء)

از شرح كمال بن محمد بن فخر بن علی لاری (زنده در ۹۱۸ ه.) بر شرح زوراء علامه دوانی معلوم می‌شود كه رساله زوراء و شرح آن در مركز توجهات شاگردان دوانی و حلقه ياران او قرار داشته و مورد بحث و تدريس و تدرّس واقع می‌گرديده است. لاری در ابتدا رساله زوراء را كاشف از دقايق احوال مبدأ و معاد با وجيزترين الفاظ و بليغ‌ترين عبارات وصف نموده و مؤلف آن را استاد محقق خويش كه می‌توان او را عقل حادی عشر (يازدهم) ناميد يعنی: «الافضل الاكمل الاوحد جلال الحق والعرفان والحقيقة والايقان محمد قدس الله سرّه الاصفی» معرفی می‌كند كه در ضمن به نگارش شرح، پس از رحلت علامه دوانی اشارت دارد. وی می‌افزايد چون شرح استاد را كه مانند متن زوراء باز در نهايت وجازت و اجمال و اختصار بوده كافی به فهم رموز زوراء ندانسته، پس تصميم گرفته است كه متن و شرح، هر دو را تفسير نموده توضيح دهد و شرحی بيانگر دقايق وبه تفصيل رساننده حقايق و حل كننده مشكلات آن بنگارد.

همانطور كه اصل نگارش رساله زوراء حاصل ارادت علامه دوانی به ساحت اميرالمؤمنين (ع) بوده و چه بسا پس از استبصار علامه نگارش يافته باشد، در رساله شرح شرح زوراء (يا تحقيق الزوراء) لاری نيز اين ارادت به ساحت «اميرالمؤمنين و يعسوب الموحدين ابا الائمة المعصومين و سيد الاولياء المتقين» به تعبير خود شارح، نمايان است و همواره با القابی بِسان آنچه گذشت ارادت خويش را به ايشان ابراز می‌دارد.

با نگاهی به شرح حاضر می‌توان دانست که لاری شاگرد علامه دوانی نيز در مباحث عرفانی علاقمند و تابع ابن عربی محسوب می شود و جای جای رساله شرح، از فصوص و فتوحات و نيز ديوان ابن فارض و آثار قونوی و ابن‌سينا شاهد می‌آورد كه مصحح، متون مزبور را با اصل كتابهای مورد اشاره تطبيق و بر اساس آن تصحيح نموده است.