توضیحات
کتاب مستطاب صد و یک شب
«صد و یک شب» همزاد «هزار و یک شب» است و راوی آن نیز شهرزاد. در عصر جدید مردمان مشرق زمین به «صد و یک شب» نیز مانند «هزار و یک شب» بیتوجه بودند تا اینکه غربیها نسخهای از آن را ترجمه کردند. شهرت این متون در غرب باعث شد تا شرقیها نیز به تصحیح آنها اقدام کنند.
مصحح کتاب در پیشگفتار خود به خوبی این نکته را مطرح و به این شرح مطرح کرده است: «در فرهنگ بلاد مشرق عربی چنین گفته میشد که هرکس کتاب «هزار و یک شب» را بخواند، در همان سال دچار مصیبت میشود! همین تصور باعث شد تا کتاب مزبور، قرنهای پی در پی به شکل نسخه خطی باقی بماند و چنین بود تا آنتوان گالان خاورشناس فرانسوی، برای نخستین بار آن را به زبان فرانسه ترجمه کرد.
همین مسئله باعث شد تا «هزار و یک شب» ناگهان دوستداران عرب فراوانی بیابد و ایشان نیز به چاپ آن رغبت کنند و در نسخ متعدد و آراستهای روانه بازارش کنند. اما در غَربِ عربی نیز روایتی ازین دست هست که میگوید هر کس در یک شب حکایتی نقل کند، فرزندانش دچار طاسی سر میشوند! و شاید به همین خاطر است که داستانهای «صد و یک شب» نیز طی قرون متمادی به شکل نسخه خطی باقی مانده بود و کسی سراغ آن نمیرفت، تا این که گود فرا دمومبین، خاورشناس فرانسوی برای نخستین بار آن را به فرانسه برگردان کرد. اگرچه نمونه شرقی حکایات، نظر پژوهشگران و لاجرم ناشران بسیاری را به خود جلب کرد؛ همتای غربی آن، تا به امروز، تقریباً ناشناخته مانده؛ و حتی متن عربی آن نیز به صورت رسمی منتشر نشده است.»
محمود طرشونه در ادامه متن خود درباره مهمترین دلایلی که باعث شد تا متن «صد و یک شب» را تصحیح کند چنین نوشته است:
- این نمونۀ مغربی، در ادبیات داستانی، مکمل کتاب شرقی «هزار و یک شب» است که همه آن را میشناسند و نامش بر سر زبانها افتاده و امروز در کنار حماسههای یونانی و ایرانی و تألیفات دانته، شکسپیر و سروانتس در زمرۀ میراث جاودان بشری به شمار میآید.
- غنای محتوایی کتاب، آن را رقیب شایستۀ آثاری قرار میدهد که به طور کل مشمولِ عنوان ادبیات داستانی کلاسیکاند. اگرچه این اثر و مجموعههای داستانی کهن مشابه آن، چنان که باید مورد توجه قرار نگرفتهاند.
- غرفۀ ادبیات داستانی غرب واقعاً به چنین آثاری که عملاً مورد بررسی قرار گرفتهاند نیاز دارد تا از این رهگذر، پژوهشگران و اهل تحقیق بتوانند قدرالسهم أعراب را در وضع اصول هنر داستاننویسی بشناسند.
- این حکایتها، رؤیای راویان و البته مردمان آن سرزمینها را در خود منعکس میکند و نیز پارهای از جهانهای مخفی را به تصویر میکشد. جهانهایی که محدودیتهای مکانی را برنمیتابند و میان آنها و ذهن ظریف راویانی که سینه به سینه داستانهای ایشان را باز گفتهاند، موانع امکانی وجود ندارد.
بنا بر چنین دلایلی، بر آنم که این هنر، توجهی فراتر از حد معمول میطلبد؛ چرا که این جا مقام کشف ناشناختهها و نیل به آفاق تازه است و به قول راویان هزار و یک شب، به سان دری است ناسُفته.
اصل کتاب هندی است و از طریق فارسی به عربی منتقل شده، و همزمان دارای منابع عربی منحصر به فردی است که راویان مغربی و بربری آن را ساخته و پرداختهاند و این کتاب بیش از هزار و یک شب به اصل هندی شبیه، و در نتیجه از آن قدیمیتر است؛ و چه بسا مرحلهای از تغییر تعداد شبها به شمار آید.
با بررسی های صورت گرفته می توان صد و یک شب را قدیمیتر از هزار و یک شب دانست، و آن را به اصل هندی نزدیکتر، و در نتیجه کهنتر بدانیم. تعداد حکایات اصل هندی به لحاظ تنوع و تعداد داستانها هرگز به عدد ۱۰۰۱ نمیرسد، و کتاب حاضر از این ره نیز نسبت به هزار و یک شب به اصل هندی نزدیکتر است.