توضیحات
رساله نقد النقود فی معرفة الوجود
رساله حاضر، اثر سید حیدر بن علی بن حیدر عبید حسینی آملی کتابی پیرامون معرفت وجود است.
این رساله در اصل، تلخیصی از رساله مفصلی از خود سید حیدر آملی در فلسفۀ وجود است که «رسالة في معرفة الوجود» نام داشت. به نوشتۀ مؤلف، رساله آغازین در فلسفه وجود بسیار مفصل بود: مقدمهاى در سه رکن و هر رکن شامل چندین مسئله. مؤلف همین طرح را بهدقت در تلخیص آن بهکار گرفته است؛ با این فرق که رسالۀ نخست، شامل مقدمهاى در باب شریعت، طریقت و حقیقت بود که مؤلف از تکرار آن صرف نظر کرده و مستقیما وارد بحث در فلسفه وجود شده است.
کتاب در سه اصل و سه وجه، نگارش یافته است. مؤلف از همان آغاز یادآور میشود که بحث در فلسفۀ وجود را از سه دیدگاه عقل، نقل و کشف دنبال میکند. این امر با موضع خاصّ مؤلف و روشی که در «جامع الأسرار» خویش بهکار برده، مطابق است. سید حیدر با طرح عنوان کتاب، خاطرنشان میسازد که آن رساله را به «ارباب استعداد کامل و ذکاء تام» و صاحبان «فطرت حقیقی» و به «أحد من الجاحدين المبعدين عن الحق و أهله» تقدیم میکند.
در اصل اول، پیش از ورود به بحث، نکاتی را یادآوری میکند مبنی بر اینکه هیچ خردمندی درباره وجود تردید نمیکند، اما تعریف وجود ممکن نیست؛ چون تصورش بدیهی است، تعریفش هم بدیهی است؛ پس به سبب امتناع تحصیل حاصل، وجود از حیث وجود، بینیاز از تعریف است. بنابراین، عالمان به سبب عدم شناخت، آن را بهنحوی بدیهی یا اعتباری، حقیقی یا کلی، ذهنی یا خارجی، حسی یا ضروری و مانند آن یاد نمودهاند. این وجود نه کاملاً حق است و نه کاملاً باطل، بلکه نیازمند به قوه تشخیصی است که حق را آنگونه که هست دریابیم. به نظر وی، درک این حقیقت شریف بعد از انبیا و اولیا جز برای موحدین محقق اهل الله و خاصان و کاملان مکمل ارباب توحید حاصل نمیشود و آنهم از راه کشف و شهود است، نه استدلال عقلی که مقدمات و نتایج حاصل از آن تنها بر حیرتشان میافزاید. سید در اینجا برای اثبات سخنانش، طبق روال نوشتههایش، به آیاتی از قرآن استناد میکند. سپس قواعد کلّی و اصول جامع موحدان درباره وجود را ذکر میکند.
اصل دوم رساله، به بحث وجود و وجوب و وحدت آن اختصاص یافته است. سید حیدر در ابتدای این فصل ذکر میکند که ازآنجاکه در ضمن اثبات اطلاق و بداهت وجود در اصل اول، الزاماً وجوب و وحدت آن نیز بهطور ضمنی و تطبیقی ثابت گشت، احتیاجی نیست که جداگانه به این بحث بپردازد، اما به دلیل رعایت ترتیبی که در فهرست شرط نموده بود، این فصل را به این بحث اختصاص داده است. سپس با اقامۀ برهانهایی ثابت میکند که وجود مطلق بذاته ضرورتا واجب الوجود است و عدم در آن ممتنع است و ماهیت آن نیز غیر از خود وجود نیست و برای استحکام بخشیدن به این بحث، بخشهایی از «مقدمه قیصری بر شرح فصوص الحكم» را نقل میکند و در پی آن قاعدۀ کلی اهل الله و خاصان درگاه در بحث وجوب و امکان و امتناع را نقل میکند که در حقیقت پارههایی از «فصوص الحكم» ابن عربی است و پس از آن به بیان وحدت میپردازد.
اصل سوم که به «بحث وجود و ظهور و کثرت آن» نامیده شده است، دارای یک مقدمه کوتاه و سه وجه بلند میباشد. مؤلف در مقدمه اذعان میدارد که وجود حقتعالی در صورتهای مظاهر و مجالی از لحاظ اعتبار و حقیقت بهصورت اجمال و تفصیل، ظهور و کثرتی دارد؛ اگرچه درعینحال کثرتی ندارد؛ چه، خدایتعالی از جهت ذات از همه این موارد منزه و از همه چیز بینیاز است. وی همچنین اظهار میدارد که وجه اول و دوم را بنا بر کشف و شهودی که از سوی خداوند بر او متجلی شده است، بهترتیب بهطور اجمال و تفصیل آورده و وجه سوم را از بیانات عبدالرزاق کاشانی، بهتفصیل آورده است.
در این کتاب، بیان تمامى مسائل فقهى و عرفانى به سه شیوۀ شریعت، طریقت و حقیقت كه روش مرسوم سید حیدر است، صورت بندی شده که از تبحر و چیرهدستى او در علم فقه و اصول پرده برمى دارد؛ خاصه آنكه شریعت را پایۀ اساس طریقت در همۀ مقامات دانسته و حفظ جوهر حقیقت را در انحصار شریعت قرار میدهد.