توضیحات
جلال الدین دوانی فیلسوف ذوق التأله
شمار انديشمندان بزرگی كه در حوزۀ فكری و فلسفی شيراز به منصۀ ظهور رسيدهاند، اندك نيست، ولی با كمال تأسف بايد گفت كه انديشه اين بزرگان، هنوز مورد بررسی دقيق و انتقادی قرار نگرفته و درباره آثار آنها كمتر سخن گفته شده است.
جلالالدين دوانی يكی از انديشمندان ممتاز مكتب فلسفی شيراز است که نویسنده در این کتاب دربارۀ شخصيت، انديشه و آثار وی سخن گفته است.
جلال الدين محمد دوانی، معروف به علامۀ دوانی، فيلسوف، حكيم، متكلم، شاعر و دانشمند بزرگ اسلامی است كه در راه توسعۀ فرهنگ اسلامی و علوم عقلی گامهای بسيار مهمی برداشته است. پدرش سعدالدين اسعد، از شاگردان محقق مشهور ميرسيد شريف جرجانی بود و در كازرون به تدريس علوم دينی و قضايای شرعيه اشتغال داشت.
وی پس از گذراندن مراحل علمی خود، مسافرتهای بسياری زيادی به تمام نقاط جهان داشت و در جريان اين مسافرتها آثار مهمی چون «خلق الاعمال» و «شرح عقايد عضدی» در كلام را تصنيف كرد. همچنين در اين سفرها مدتی نيز به نجف اشرف رفت و به دعوت متولی روضۀ مباركه اميرالمومنين (ع)، شرفالدين فتال كه خود دانشمند بود، حكمت اشراق را تدريس و رساله «زوراء» در حكمت را تصنيف كرد.
آنگونه كه از تأليفاتش پيداست، مثل عموم مردم فارس، پيرو مذهب شافعی و از نظر اصول عقايد، اشعری بوده است. ولی كمكم به مذهب شيعۀ اثنی عشری گرويد، ولی به سبب موقعيت اجتماعی و نفوذی كه در ميان مردم ايران، كه در آن زمان اغلب سنی مذهب بودند، داشت، نتوانست عقيدهاش را اظهار كند. وی در اواخر عمر، كتابی فارسی بنام «نورالهداية فی اثبات الامامة» نوشت و با توجه به اين اثر و برخی آثار ديگر، علمای بزرگی چون علامۀ بحرالعلوم و ديگران، بیچون و چرا، او را به تشيع منسوب كردهاند.
مؤلف کتاب، دوانی را یکی از شاخصترین چهرههای تفکر عقلی در جهان اسلام دانسته و تصریح می کند: فرهنگ اسلامی در شئون مختلف از جمله اصول و فقه و حدیث، غنی ست و ما کمتر توانستهایم غنای آن را به جهان نشان دهیم. فلسفه با سایر حوزههای معرفت بشری به ویژه علوم، تفاوتی فاحش دارد. هر علمی را میتوان فارغ از تاریخش یاد گرفت، اما این نکته دربار فلسفه صدق نمیکند. کمی شوخ طبعی است اگر کسی مدعی شود فیلسوف است، ولی تاریخ فلسفه نمیداند. متأسفانه تاریخ فلسفۀ اسلامی را نه خوب نوشتهایم و نه خوب میدانیم. در تاریخ تفکر عقلی جهان اسلام، ماجرای غمانگیزی غالب است، فلسفه همیشه رایج و حتی جایز هم نبوده است، به نحوی که از این بابت فلاسفۀ بسیاری دشواریها و مصائب زیادی را تحمل کردهاند، اما باز هم در چنین شرایطی کسانی فلسفهورزی کرده و درخشیدهاند، البته در ایران. در تاریخ فلسفۀ اسلامی که عمری هزارساله دارد، بیش از نود درصد افراد مؤثر، ایرانی بودهاند.
نویسنده آغازگر فلسفۀ اسلامی را، فارابی دانسته و میگوید: در فلسفۀ اسلامی، دو یا سه حوزه را میتوان شناسایی کرد. حوزۀ شیراز که حاصل اجتماع متکلمان و فلاسفۀ متعددی است. جلال الدین دوانی، محمد صدرالدین دشتکی و غیاث الدین منصور دشتکی از آن جملهاند. این حوزه در قرن نهم شکل گرفته، ابتدا بیشتر کلامی بوده و بعد رنگ فلسفی به خود گرفته است. چند قرن بعد در اصفهان، اتفاقی مشابه با افرادی چون میرداماد و ملاصدرا افتاد و پس از آن در دهههای اخیر در تهران با فلسفهورزی کسانی مثل حکیم جلوه و زنوزی.
نویسنده انگیزۀ خود از تألیف این کتاب را این چنین مینگارد: حوزۀ شیراز را کسانی که نامشان ذکر شد رواج دادند، به اعتقاد من دوانی از آن دیگران نیرومندتر است. نام وی و نقل قولهایش در اعصار بعد در آثار و تألیفات دیگران از جمله ملاصدرا ذکر شده، اما زیاد مورد اعتنا قرار نگرفته است. عدم اقبال او در تاریخ فلسفه دو دلیل دارد که به اعتقاد من هم دلایل قابل توجه و مهمی هستند. دوانی قائل به اصالت ماهیت است و در علم کلام که علمی اسلامی ست و از عقاید اسلامی دفاع می کند، اشعری است. اشعری بودن با فیلسوف بودن در تضاد است. اشعریون ضد فلسفه هستند، او هم اشعری است و هم قائل به اصالت ماهیت.
دوانی علیرغم نواقص مذکور نبوغ و تفکری پویا دارد، از دیگرسو، در یک لحظه اتصالی با معنویت ایجاد کرده که حائز اهمیت است. او کتاب های متعددی نوشته و به علوم زیادی احاطه داشته است. یکی از آثار دوانی کتاب «انموذج العلوم» است که در آن احاطه خود را به علوم مختلف اثبات کرده است. او با تمام علمش نمیتوانسته فیلسوف باشد، چراکه اشعری بوده است، اما در سفری که به عراق داشته و در زیارت قبر حضرت علی (ع) در حالتی خاص که من برگرفته از ابن عربی آن را مبشره نامیدهام، حضرت علی (ع) را خواب می بیند. مبشره حالتی است بین خواب و بیداری. دوانی اهل تسنن است، اما حضرت علی (ع) را خواب دیده و ایشان نوشتن چیزی را به او تکلیف کردهاند. دوانی پس از این اتفاق، الزوراء را نوشته است. رساله الزوراء کوچکترین کتاب او، اما اثری است سترگ. به اعتقاد من بسیاری از مطالب این رساله مورد توجه ملاصدرا بوده است، گرچه هیچ گاه نامی از آن نیاورده است.
ملاصدرا نظریهای دارد که آن را امکان فقری نام نهاده و به این معناست که غیر از خداوند که واجب الوجود است، همه موجودات عالم هستی فقر محض هستند. مراد فقیر نیست، بلکه خود فقر است. به اعتقاد من، این مطلب را چند قرن قبل دوانی در این کتاب گفته، اما چون پیرو اصالت ماهیت است، خداوند را واجب الوجود دانسته و عالم را تنها نسبت با او. نسبت چیست؟ فرق است بین منسوب و نسبت. نسبت همیشه در غیر است، منسوب دیده میشود، نسبت هست، اما دیده نمیشود. این ذوق التأله نام دارد. تأله، یعنی غرق در الاهیت، یعنی اصل، خداست و غیر او صرف نسبت است. اینجا او که اشعری و پیرو اصالت ماهیت است به عرفا نزدیک شده، در اصل به عارفی تمام عیار، به عارفی علوی بدل گشته است. امثال ملاصدرا میگویند ذوق التاله به محقق دوانی منسوب است، اما چون قائل به اصالت ماهیت است، نمیتواند این حرف را بگوید. او قائل به اصالت ماهیت هست، اما این حرف را هم گفته. این یکی از مهمترین حرفهای اوست. او افکار والایی داشته و به اعتقاد من در مناظراتش با برجستگان حوزۀ شیراز، مثل دشتکیها غالب بوده است. دوانی با اینکه اشعری بوده، شیخ اشراق را خوب خوانده و شرحی هم بر «هیاکل النور» نوشته و به او علاقه داشته است. نور اشراق به او تابیده و اشراقی است.
فهرست مطالب کتاب بدین ترتیب است:
- مقدّمه؛
- وحدت و کثرت؛
- معنی اصالت وجود در یک سطح گسترده؛
- معلوم بالعرض مقصود بالذات است؛
- نسبت نخستین، مادر نسبتهای دیگر است؛
- احکام صفات در ذات و احکام ذات در صفات؛
- در کثرت وحدت دیدن و از تفرقه به توحید رسیدن؛
- ربط حادث به قدیم؛
- چگونگی پیدایش رویدادها و نابودی آنها؛
- تکثیر واحد و توحید کثیر؛
- از مجادلۀ کلامی تا مشاهدۀ اشراقی؛
- کوشش دوانی در دفع شبهۀ ابنکمونه؛
- مرجع همۀ صفات ذاتی علم است؛
- موضع دوانی در تفسیر سورۀ الکافرون و شرح هیاکل النور سهروردی؛
- چند نمونه از کتاب انموذج العلوم؛
- جایگاه محقق دوانی در فلسفۀ اخلاق؛
- آیا یک فیلسوف میتواند اشعری باقی بماند؟
- جلالالدین دوانی و رسالۀ «تهلیلیه».