توضیحات
ترجمه و متن عرشیه
ناميدن كتاب به عرشیه از آن جهت است كه مطالب عرضه شده، در آن از طريق معمول؛ يعنى بحث و تعلّم كسى به دست نيامده، بلكه مستقيما از مشكوة نبوت و ولايت و با روشى اشراقى حاصل گشته است.
مؤلف در مقابل حكمت بحثى، عناوين حكمت متعاليه و حكمت مشرقيه و حكمت عرشيه را بكار برده است و نام مبسوطترين اثر خود را «الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة» نهاده و نام اين اثر را نيز «الحكمة العرشية» گزارده است.
مباحث كتاب به دو مشرق تقسيم شده است.
- مشرق اول؛ مباحث مربوط به مبدأ در ضمن سيزده قاعده آمده.
- مشرق دوم؛ مباحث مربوط به معاد در ضمن سه اشراق و هر اشراق در ضمن چند قاعده «اشراق اول، يازده قاعده، اشراق دوم، پنج قاعده و اشراق سوم، هفده قاعده» آمده است.
مؤلف در مقدمۀ كتاب مىگويد: «و هذه المسائل المرسومة في هذه الرسالة الموسومة بالحكمة العرشية بعضا يندرج في آيات القرآن بالإيمان باللّه و بعضها يندرج في العلم باليوم الآخر و هذان العلمان المشار إليها في كثير من آيات القرآن بالإيمان باللّه و اليوم الآخر هما أشرف العلوم الحقيقية التي بها يصير الإنسان من حزب ملائكة اللّه المقربين…»
صدر المتألهين به زمان آغاز و انجام تأليف عرشيه اشاره ننموده است؛ امّا به قرائنى مىتوان گفت كه كتاب بعد از سال ۱۰۳۷ق و در دهۀ آخر عمر مؤلف نوشته شده است:
- زيرا اولا: در اين كتاب بسيارى از نوآورىها و ابتكاراتى كه صدر المتألهين در طول حيات علمى خود به آن دست يافته است، وجود دارد.
- ثانيا: نام تعدادى از تأليفات ديگر صدر المتألهين كه در تاريخهاى مختلفى از حيات علمى او پديد آمدهاند، در اين رساله آمده است؛ از جمله كتابهاى اسفار اربعه، رسالة الحدوث، الشواهد الربوبية، تعليقا بر حكمة الإشراق، تفسير فاتحة الكتاب عرشيه.
- ثالثا: در اين رساله برهان معروف خود را بر اتحاد عاقل و معقول موسوم به برهان تضايف آورده است با اين كه به تصريح خود مؤلف افاضۀ اين برهان بر او در روز جمعه ماه جمادى الأولى سال ۱۰۳۷ق بوده است و نيز تصريح مىكند كه در آن زمان ۵۸ سال از عمر شريفش مىگذشته است. بنابراین رسالۀ عرشيه بايد پس از اين تاريخ نوشته شده باشد.
اين رساله حاوى عمدۀ ابتكارات صدر المتألهين در مباحث فلسفى است كه به صورت صريح و بدون آميختگى با اقوال و آراء ديگران آمده است و طبعا چنين نوشتهاى مىتوانست صدر المتألهين را مورد هجوم كسانى قرار دهد كه افكار نو را بر نمىتابند و به دليل انس ذهنشان به برخى نظريات مرسوم و معمول، از هر فكر جديدى به وحشت مىافتند و صاحب آن فكر و انديشه را مورد تهمت و حقد و كينۀ خود قرار مىدهند و اين علاوه بر ستيزى است كه مخالفان حكمت و فلسفه همواره نسبت به فيلسوفان و حكيمان روا داشتهاند.
با اين وصف صدر المتألهين قرار دادن اين افكار و انديشهها را فرا راه طالبان حق و حقيقت ضرورى مىبيند و با علم به تهمتها و تكفيرهاى بعدى به تأليف آن اقدام مىنمايد و مىگويد:
«بل هذه قوابس مقتبسة من مشكوة النبوة و الولاية مستخرجة من ينابيع الكتاب و السنة من غير أن تكتب من مناولة الباحثين أو مزاولة صحبة المعلّمين ذكرتها لتكون تبصرة للسلاك الناظرين و تذكرة لإخوان المؤمنين و إن كان شنيعة للجهال و الجدليين و غيظا لأعداء نور الحكمة و اليقين…»
روش ملاصدرا در تألیف عرشیه چنین است:
- وی اهم مباحث فلسفى را كه در كتاب عظيم اسفار آمده است، به نحو موجز و مختصر در اين رساله گنجانيده است.
- در اين رساله انديشهها و آراء مؤلف پيراسته از آراء و انديشههاى ديگران و با پرهيز از بحثهاى مفصل و قيل و قالهاى خسته كننده عرضه شده است، لذا در اين رساله جز چند مورد خبرى از آراء ديگران نيست و در آن موارد كه ضرورت اقتضاء طرح آن انديشهها را داشته است، به اختصار از آنها گذشته است.
- مباحث عرضه شده در اين رساله كه عمدۀ نوآورىها و ابتكارات صدر المتألهين را در بر مىگيرد به تصريح مؤلف گرانقدر آن مقتبس از آيات قرآنى و روايات معصومين سلام اللّه عليهم اجمعين است.
چنانكه در مقدمۀ كتاب مىگويد: «بل هذه قوابس مقتبسة من مشكوة النبوة و الولاية مستخرجة من ينابيع الكتاب و السنة…».
و در خصوص برهان «حركت جوهرى» بر حدوث زمانى عالم مىگويد: «برهان لاح لنا من عند اللّه لأجل التدبر في بعض آيات كتابه العزيز…».
و در خصوص معرفت نفس مىگويد: «لا يستفاد هذا العلم إلا بالاقتباس من مشكوة النبوة و التتبع لأنوار الوحي و الرسالة و مصابيح الكتاب و السنة الواردة في طريق أئمتنا أصحاب الهداية و العصمة عن جدهم خاتم الأنبياء عليه أفضل صلوات المصلّين و على ساير الأنبياء و المرسلين».
و در آخر اين رساله مىگويد: «يقول هذا العبدالذليل إنّي أستعيذ باللّه ربي الجليل في جميع أقوالي و أفعالي و معتقداتي و مصنفاتي من كل ما يقدح في صحة متابعة الشريعة التي أتانا بها سيد المرسلين و خاتم النبين عليه و آله أفضل صلوات المصلين أو يشعر بوهن بالعزيمة والدين أو ضعف في التمسك بحبل المتين لأني أعلم يقينا أنّه لا يمكن لأحد أن يعبداللّه كما هو أهله و مستحقه إلا بتوسط من له الاسم الأعظم و هو الإنسان الكامل المكمل خليفة اللّه بالخلافة الكبرى في عالمي الملك و الملكوت الأسفل و الأعلى و نشأتي الأخرى و الأولى». - چون بناى رساله بر ايجاز و اختصار بوده است، در بسيارى از موارد اقامۀ برهان بر مدعیات مطرح شده در آن را به كتب ديگر خود ارجاع داده است، چنانكه در مقدمۀ كتاب مىگويد: «فهذا أوان الشروع في عرض هذا الأحوال على صحايف الأذهان و الأفكار و الحوالة إلى كتبنا المبسوطة في إقامة الحجة و البرهان في كل من المسائل و الأنظار إلاّ إشارة خفيفة يكتفى بها للقراح اللطيفة و يهتدى بها النفوس المتوقدة الشريفة».