توضیحات
الشفاء (شيخ الرئيس ابوعلی سینا)
الشِّفاء، مهمترین و جامعترین اثر ابن سینا را میتوان دائرةالمعارفی به زبان عربی، در علوم عقلی به حساب آورد که در آن چکیدهٔ آرای فلاسفهٔ بزرگ قدیم یونان و شارحان مدرسهٔ اسکندریه و افلاطونیان و نوافلاطونیان و … در همهٔ علوم عقلی، اعم از منطق، طبیعیات، ریاضیات و الهیات فراهم آمده و مورد تحلیل و نقد و بررسی علمی قرار گرفتهاست.
مؤلف در کتاب گرانسنگ شفاء در هر چهار قسمتِ منطق، ریاضی، طبیعی و الهیات توانسته بهطور دقیق و کامل سخن بگوید و مطالب لازم را دربارهٔ هریک از این چهار علم شریف به صورتی منظم و قابل استفاده در اختیار مخاطب قرار دهد.
ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا، بزرگترین فیلسوف و پزشک نامدار ایران در جهان اسلام است. اثر مشهور او در فلسفه، کتاب «شفا» و در طب کتاب «قانون» است. ابنسینا در راه کسب علم و دانش سفرهای فراوان کرد؛ از جمله گرگانج، گرگان، ری، اصفهان، همدان. او در نخستین جمعۀ ماه رمضان سال ۴۲۸ هجری، در ۵۸ سالگى درگذشت و در همدان به خاک سپرده شد.
گرچه شفاء (شامل منطق، الهیات، طبیعیات و ریاضیات) در مدت زمان اندکى نوشته شده، لکن به لحاظ این که ابنسینا این مجموعه گرانقدر را فقط در اوقاتى که از کارهاى دیوانى و غیره فراغت مىیافته، نوشته است، لذا از زمان آغاز آن حداقل ۱۲ سال طول کشیده تا این مجموعه به پایان برسد.
تألیف کتاب شفاء بعد از این که شیخ الرئیس در سال ۴۰۵ هـ.ق. مجدداً وزارت شمسالدولة را در همدان به عهده گرفت و به درخواست شاگردش ابوعبید جوزجانى آغاز گردید. او در این باره مىگوید: «من از شیخ التماس نمودم که کتب ارسطوطالیس را شرح نماید، فرمود: در این اوقات فراغ آن ندارم؛ اما اگر راضى مىشوى کتابى تصنیف نمایم که مشتمل باشد بر آنچه از این علوم نزد من به صحت رسیده، بىآنکه تعرضى به مباحث مخالفین و رد اقوال ایشان کرده شود، پس من راضى شدم و شیخ شروع نمود در طبیعیات کتاب شفاء …».
آخرین بخشهاى کتاب شفاء یعنى بحث حیوان و نبات، حداقل در سال ۴۱۷ هـ.ق. نوشته شده؛ اما بخش الهیات، در همدان و در سال ۴۱۲ هـ.ق. نوشته شده، یعنى سالى که سماءالدوله از شیخ تقاضاى قبول وزارت نمود، ولى شیخ آن را رد کرد و در خانۀ شخصى به نام ابىغالب پنهان شد و چند روزى فراغت یافت تا بخشهایى از کتاب شفاء از جمله الهیات را به اتمام برساند.
مجموعه کتاب شفاء شامل چهار بخش اصلى است:
- بخش اول «منطق» که شامل نه فن مىباشد: المدخل، المقولات، العبارة، القیاس، البرهان، الجدل، السفسطة، الخطابة، الشعر.
- بخش دوم «طبیعیات» که شامل هشت فن مىباشد: السماع الطبیعی، السماء والعالم، الکون والفساد، الأفعال والانفعالات، المعادن، النفس، النبات، الحیوان.
- بخش سوم «ریاضیات» که شامل چهار فن مىباشد: هندسه، حساب، موسیقى، هیئت.
- بخش چهارم «الهیات» که شامل یک فن مىباشد.
گرچه به حسب ظاهر بخش «الهیات شفاء» فقط داراى یک فن، یعنى فلسفه اولى یا مابعدالطبیعه مىباشد؛ ولى در حقیقت این بخش شامل ده مقاله است که نه مقالۀ اول و سه فصل از پنج فصل مقالۀ دهم به مابعد الطبیعه و یک فصل از مقالۀ دهم به علم اخلاق و یک فصل از آن به علم سیاست که دو فن مستقلاند، مربوط مىشود.
مطالب مقالات دهگانه الهیات اجمالاً به شرح زیر است:
- مقالۀ اول شامل هشت فصل است، بحثهاى اصلى فصول آن عبارتند از: موضوع و مرتبه و منفعت فلسفه اولى، اعاده معدوم، خواص واجب و ممکن، توحید و ابطال سفسطه.
- مقالۀ دوم شامل چهار فصل است، بحثهاى اصلى فصول آن عبارتند از: جوهر و اقسام آن، اجزاء جسم، ابطال جزء لایتجزى، اثبات هیولى، روابط هیولى و صورت.
- مقالۀ سوم شامل ده فصل است، بحثهاى اصلى فصول آن عبارتند از: اعراض، وحدت و اقسامش، مقادیر و اعداد، تقابلهاى چهارگانه، علم، کیفیتهاى مختص به کمیت، اثبات دائره و اضافه.
- مقالۀ چهارم شامل سه فصل است، بحثهاى اصلى فصول آن عبارتند از: تقدم و اقسام آن، قدرت، مسبوقیت حادث به ماده، شر، تام و ناقص.
- مقالۀ پنجم شامل نه فصل است، بحثهاى اصلى فصول آن عبارتند از: کلى و نحوه وجود آن، فرق جنس و ماده، نوع، فصل، حد و محدود.
- مقالۀ ششم شامل پنج فصل است، بحثهاى اصلى فصول آن عبارتند از: علل چهارگانه، روابط بین علت و معلول، غایت و شکوک پیرامون آن.
- مقالۀ هفتم شامل سه فصل است، بحثهاى اصلى فصول آن عبارتند از: لواحق وحدت و کثرت، ابطال مثل و تعلیمیات.
- مقالۀ هشتم شامل هفت فصل است، بحثهاى اصلى فصول آن عبارتند از: ابطال تسلسل، اثبات واجب، وحدت واجب، نفى ماهیت از واجب، علم واجب، عاشقیت و معشوقیت واجب.
- مقالۀ نهم شامل هفت فصل است و بحثهاى اصلى فصول آن عبارتند از: قِدم عالم، نفس فلکى، ترتیب عقول و نفوس، تکون اسطقسات، دخول شر در قضاء الهى، معاد.
- مقالۀ دهم شامل پنج فصل است، بحثهاى اصلى فصول آن عبارتند از: قوس نزول و صعود، نبوت، عبادت، تدبیر مدینه و خانه، خلیفه و امام.
از نظر سبک استدلال، ابن سینا در تمامى تألیفاتش و از جمله الهیات شفاء، از روش بحثى صرف استفاده مىکند، یعنى براى اثبات مسائل، صرفاً از قیاسهایى استفاده مىکند که در بدست آوردن مقدماتش از سلوک عملى و ذوقیات کمک نگرفته است و از نظر استقلال رأى مىتوان گفت: گرچه ابن سینا نقطه عطفى در انتقال فلسفۀ یونان به عالم اسلام است، اما او صرفاً ناقل و شارح فلسفه یونانیان نبوده، بلکه چنانچه خودش تصریح دارد، او فلسفه را گامهایى به جلو برده است.
او در مقدمه و مدخل کتاب شفاء مىگوید: «لایوجد فی کتب القدماء شیء یعتد به إلا و قد ضممناه کتابنا هذا فإن لم یوجد فی الموضع الجاری بإثباته فیه العادة وجد فی موضع آخر رأیت أنه ألیق به، و قد أضفت إلى ذلک مما أدرکته بفکری و حصلته بنظری و خصوصا فی علم الطبیعة و ما بعدها و فی علم المنطق».
کتاب الهیات شفاء، عالىترین متنى است که در فلسفۀ مشائى در دوره اسلامى تألیف شده است، در اهمیت این متن کافى است بدانیم:
- اولاً این کتاب در تمامى کتب فلسفى و کلامى بعد از خود، حضور خود را به شکلى از اشکال نشان مىدهد و مطالب آن مورد بحث و گفتگوى علمى است، تا جایى که تقریباً کتاب معتبرى در فلسفه و کلام پیدا نمىشود، مگر اینکه در آن از الهیات شفاء چیزى نقل شده و سپس مورد بحث قرار گرفته است.
- ثانیاً افرادى بر این کتاب شرح و حاشیه نوشتهاند که در عالم علم، خود از فحول فلسفه و از ارکان حکمت بودهاند، مثل ابن رشد و میرداماد و صدرالمتألهین.
- ثالثاً این کتاب از همان سال تألیف تا به امروز در حوزههاى علمى و دانشگاهها هم به صورت تدریس و تدرّس و هم به صورت شرح و حاشیهنویسى و ترجمه رایج بوده و گذشت زمان نتوانسته این کتاب گرانقدر را در موزه علم و دانش محبوس و زندانى کند.
این ویژگىها نشان مىدهد که ابن سینا با نوشتن این کتاب، سفرهاى را گستراند که تاکنون بیش از هزار سال است که خردورزان و اندیشمندان از آن بهره مىگیرند.