توضیحات
فصول منتزعه (ابونصر فارابی)
این کتاب، اثر ابونصر فارابى است مشتمل بر یکصد فصل دربارۀ بخشهای حکمت عملی، سیاست مدن، دانش اخلاق، و تدبیر منزل که افزون بر آن، برخی از فصلها به حکمت نظری همچون شناخت مبدا و ویژگیهای آن اختصاص یافته است.
هرچند درباره محتواى اين اثر سودمند، گفتنىها فراوان است، ولى به ذكر نمونههايى كوتاه و گويا از مطالب آن اكتفا مىشود:
- نویسنده در مقدمۀ بسيار مختصرش كه زمان و مكان و مشخصات نگارش آن معلوم نيست، تأكيد كرده است: «اين اثر، شامل اصول بسيارى است كه در باب اداره و آبادانى شهرها و اصلاح روش زندگى مردمانش براى رسيدن به سعادت، از سخنان پيشينيان گرفته شده است».
- فصل ۴: پزشک معالج جان شهروندان، انسانى مدنى است كه شهريار ناميده مىشود.
- فصل ۵: شهريار كه در پى معالجۀ جان شهروندان است، مىبايست به نفس و اجزائش، كاستىها و پستىهايش و چگونگى از بين بردن رذايل، معرفت تام داشته باشد.
- فصل ۷: قواى نفسانى پنج گونه است: غاذيه، حاسه، متخيله، نزوعيه و ناطقه … قوه ناطقه كه آدمى با آن مىانديشد و دانشها و صنايع، رهآورد آن است و ابزار تمييز ميان زيبايى و زشتى است، خود به عملى و نظرى تقسيم مىشود.
- فصل ۸: فضايل دو گونهاند: نطقى كه فضيلتهاى جزء تعقلكننده است؛ چون حكمت، عقل، تيزهوشى و خوش فهمى؛ خلقى كه فضيلتهاى جزء نزوعى است، چون عفت، شجاعت، بخشش و عدالت. رذايل نيز دو گونهاند در برابر فضايل.
- فصل ۹: فضايل و رذايل در اثر تكرار افعالى كه از يك خلق ناشى مىشوند، به وجود مىآيند و در نفس راسخ مىشوند؛ مانند كتابت؛ اگر نوشتن را بر اساس قواعد كتابت تكرار كنيم، خوشخط مىشويم و اگر اين گونه عمل نكنيم، بدخط خواهيم شد.
- فصل ۱۲: اگر استعداد يك فضيلت يا رذيلت بههمراه اخلاق متناسب با آن باشد و در اثر عادت و تكرار رسوخ كند، بهسختى از شخص جدا مىشود و نشان از آن دارد كه فرد در آن ويژگى به بالاترين رتبه رسيده است … انسان الهى نزد پيشينيان كسى است كه آمادگى تام فضايل را داشته باشد، سپس در اثر عادت به حد چنين انسانى در تمامى فضايل انسانى فراتر مىرود. در برابر، كسى كه آمادگى كليه كردارهاى ناپسند را داشته باشد و در اثر عادت در او ملكه شود، از دايره انسانيت بيرون مىرود و به مرتبه سبعيت تنزل مىيابد.
- فصل ۱۴: ميان كسى كه خودنگهدار است و آنى كه داراى فضيلت است، تفاوت است؛ زيرا اولى، افعال نيكو را با كراهت انجام مىدهد و دل در گروى شرور دارد و دومى با شوق، فعل نيك را انجام مىدهد و از آن لذت مىبرد.
- فصل ۱۵: دو گروه نامبرده در بهره بردن از فضيلت متفاوتند. صاحب اخلاق محمود، برتر از خودنگهدار است. او در گروه شهرياران و سياستگذاران مدينه است و اين در گروه شهروندان است و در رديف كارگزاران.
- فصل ۱۶: شرور را مىتوان در اثر فضايل و در رتبه بعد خودنگهدارى از ميان برد. در غير اين صورت، فرد شرور بايد از شهر بيرون شود.
- فصل ۱۸: خيرها ميانه دو طرف شرور و افراط و تفريط قرار دارند. فضايل اخلاقى نيز اينگونهاند؛ يعنى ملكههايى هستند كه ميان دو رذيلت قرار دارند، مانند شجاعت كه ميانه بىباكى و ترس است.
- فصل ۲۴: منزل از چهار جفت تشكيل مىشود: زن و شوهر، سرور و بنده، پدر و فرزند، مادر و دختر. آنكه اينها را به هم مىپيوندد تا در جهت تحقق هدفى واحد با هم همدل و يكدل باشند، رب منزل (خداى منزل) است.
- فصل ۲۵: شهر و منزل، همانند بدن انسانند. همانگونه كه بدن از اجزائى تشكيل شده كه برخى برتر از برخى ديگرند و هريك كار خاصى انجام مىدهند، اما درعينحال همگى در تحقق هدفى كه بر بدن مترتب است، هميارى دارند، شهر و منزل نيز اينگونهاند.
- فصل ۲۸: شهرها دو گونهاند: شهر ضرورى: شهرى است كه ساكنان آن به حدى از بلوغ رسيدهاند كه مىتوانند نيازهاى ضرورى حيات دنيايى را با كمك هم مرتفع سازند؛ شهر برتر: شهرى است كه ساكنان آن به حدى از بلوغ رسيدهاند كه برترينهايى را كه در حيات دنيايى آنها نقش دارد تشخيص مىدهند و در دستيابى به آنها هميارى دارند. البته در تعيين مصاديق شهر برتر، بين مردم اختلاف است.
- فصل ۹۹: جامعهاى كه بر اساس فضيلت استوار باشد، دچار هيچ اختلاف اهداف و كشمكش عملى نمىشود.
- فصل ۱۰۰: نتيجۀ غافل و متغافل يكى است؛ زيرا هم غفلت و هم تغافل و تظاهر به غفلت، به فساد و تباهى مىانجامد.
لینک کوتاه: https://ayateeshraq.com/pafis