توضیحات
السعادة و الإسعاد فی السیرة الإنسانیة
السعادة و الإسعاد فی السیرة الإنسانیة اثر شیخ ابوالحسن أبی ذرّ محمد بن یوسف عامری نیشابوری و در گذشته به سال ۳۸۱ هجری قمری، کتابی است ارزشمند که در شش جزء ترتیب یافته و ساختار تربیتی اخلاقی و سیاسی از أهم مؤلّفههای آن محسوب می شود.
بختورزی وسعادتمندی اصولی دارد که در گفتار ادیان و شریعتهای نورانی و در قالب سخنان حکیمانه آمده است و رعایت آنها بنای بختیاری میشود .این تدابیر چنان با عظمت است که عایدی و مراد بودن آنها به دیگران نیز تسرّی مییابد و انگیزه مهم بختآوری دیگران میگردد.
ارسطوطالس پس از آنکه انواع مقاصد و غایات انسانی را در زندگانی این جهانی از مد نظر گذرانیده و آنها را شایسته این ندانسته بود که مقصود و مقصد فیلسوف باشد، يك منظور اعلى و كمال مطلوب از برای حكيم و فیلسوف مقرر کرده بود که عبارت باشد از کسب سعادت از برای خود و دیگران. بنای کتاب اخلاق او براین فکر و مرام است که انسان را چگونه میتوان خوشبخت و خوشحال کرد. همه مقاصد دیگر انسان، به عقیده او، برای فایده و مراد دیگری است که از انها عاید تواند شد، و سعید بودن یگانه مقصودی است که بذاته مطلوب است.
کتاب السعادة والإسعاد مشتمل بر اصول اخلاقی و تدابير عملی است که در حیات دنیا از برای سعید شدن و سعید کردن ضروری شناخته شده است. این اصول و تدابیر را مؤلف كتاب از ترجمههای عربی مؤلفات افلاطون و ارسطو و سایر فلاسفه يونان استخراج کرده و با نکات و تعلیمات و اندرزها و دستورها و حکایاتی که در کتب ایران و هند و عرب یافته است و مناسب و مؤید گفته های یونانیان تشخیص داده است درآمیخته و کتابی در سیرت و اخلاق انسانی و قوانین سیاست و اصول تربیت و تدبير منزل از آن ترتیب داده است.اغلب کتبی که مأخذ مؤلف بوده، مخصوصا ترجمههای کتابهای یونانی که در دسترس حکمای اسلام بوده است، از میان رفته و فقط از راه تألیفات شبيه به این کتاب است که ما میتوانیم بدانیم اهل فلسفه و حکمت در عالم اسلامی از چه مآخذ و منابعی حاصل فکر و تعمق فلاسفه قديم يونان را شناخته و اقتباس کرده و مبنای اندیشهها و نوشتههای خود ساختهاند.
مؤلف این کتاب ابوالحسن محمد العامری در سالهای مابين وفات فارابی و ظهور ابن سینا مقام ریاست فیلسوفان مسلمان را داشته است و در توفیق فلسفه یونانی با شریعت اسلامی جهد وافی مبذول داشته و کتب فراوان در مواضيع فلسفی تألیف کرده است.
پدر مؤلف به ابو ذرّ يوسف مسمّی بوده است، و بدین سبب غالبا خود را به كنية ابوالحسن ابن ابی ذرّ نام میبرد. منشأ و موطن او شهر نیشابور بوده است و برای تحصیل و تعلم و استفاده و بحث و تدریس به اهمّ بلاد اسلامی سفر کرده است. نزد ابو زيد احمد بن سهل بلخی درس خوانده ، با ابوالفضل ابنالعميد و ابوالفتح ابنالعميد و ابوالحسين عتبی و ابوسعید سیرافی و ابوالنضر نفیس و ابوسليمان منطق سجستانی و ابوحیان توحیدی و ابوعلی مسکویه مصاحبت و معاشرت داشته، با صوفيه محشور بوده و تصوف را دوست میداشته و درآن باب کتاب تألیف کرده بوده است.
ابوبکر کلابادی صاحب کتاب التعرف كه يك سال قبل از او فوت شد از او دو بار نقل مطلب کرده و ابوحيان توحیدی در تألیفات خود، از آن جمله در مقابسات و الإمتاع والمؤانسه و اخلاق الوزیرین، کراراً او را ذکر کرده و برخی از آراء و اقوال او را آورده است.
وفات او در روز ۲۷ ماه شوال ۳۸۱ هجری قمری بوده و چون استاد او ابوزید بلخی در ۳۲۲ درگذشته بوده و او قریب به شصت سال بعد از آن تاریخ زنده بوده است، میتوان يقين داشت که به سن کمال پیری و پختگی رسیده بوده است.
تأثير او در ذهن معاصرینش بسیار قوی بوده و به اعتقاد عموم ایشان یکی از حکمای بزرگ بشمار میرفته است، چنانکه توحیدی در کتاب المقابسات و ابوعلى مسکویه در جاويدان خرد، برخی از آراء و اقوال و حکمتهای او را نقل کردهاند و ابوسليمان منطقی سجستانی در کتاب صوان الحكمة از سیرت او و عقایدش شرح مفصلی آورده است.
از مصنفات عامری هشت یا نه کتاب و رساله معروف است که عبارتند از:
- القول في الإبصار والمبصر؛
- الإعلام بمناقب الإسلام؛
- الأمد على الأبد در تاریخ فلسفه؛
- انقاذ البشر من الجبر والقدر؛
- التقرير لأوجه التقدير؛
- الفصول في المعالم الإلهیة؛
- کتابی در حکمت؛
- السعادة والإسعاد.