توضیحات
قسطا بن لوقا (فرق بین روح و نفس)
از دیرباز پرسش بنیادین از کیستی و چیستی انسان، یکی از مهمترین دغدغههای نوع بشر بوده است و برای پاسخ به این پرسش، بزرگان اهل اندیشه، هر یک نظام خاصی را سامان دادهاند. اهمیت مسئله نفس و روح به حدی است که برخی گفتهاند: تمام تاریخ فلسفه را میتوان در پیرامون استفاده از روح و مفاهیمش بنا کرد.
یکی از مؤلفین و مترجمین مهم و کمتر شناختهشدۀ مؤسسۀ بیت الحکمه در بغداد عصر عباسی، شخصی است از مسیحیان فرقۀ ملکیت به نام «قسطا بن لوقا». او که از چهرههای علمی پرکار سدۀ سوم هجری است، با تراجم و تألیفات گستردۀ خود، نقش مهمی در انتقال دانش یونانی به محیط اسلامی ایفا کرد و بدین جهت میتوان وی را در زمرۀ کسانی شمرد که مقدمات بالندگی بیشتر مباحث اندیشگانی و علمی را در سدۀ چهارم هجری، یعنی اوج عصر تمدن اسلامی، پدید آوردند.
وی در عصر خود و اعصار نزدیک به آن از شهرت زیادی برخوردار بوده است و این میتواند از دایرةالمعارفهای مربوط به آن دوره به ویژه از توضیحات ابن ندیم در الفهرست او، دریافت. قسطا در زمرۀ کسانی است که گاهی اوقات در ادبیات فارسی از آنها به عنوان نمادی از علم و دانایی یاد میشده است.
یکی از مهمترین کتب تألیفی وی کتابی است با نام «کتاب الفرق بین الروح و النفس و قوی النفس و ماهیة النفس» که از یک سوی درهمتنیدگی علوم فلسفی و پزشکی در آن زمانه را نشان میدهد و از دیگر سوی، توضیح مناسبی دربارۀ نحوه ارتباط میان نفس و بدن ارائه میدهد و همین توضیح در درک نظام فکری بسیاری از فلاسفۀ مسلمان که پس از وی زیستهاند، یاریدهنده است. همچنین این کتاب میتواند در تعریف روح و نفس نزد قدما و کاربرد مختلف و همواره پرسشبرانگیز این واژگان مؤثر واقع شود.
رساله اینطور شروع میشود که قسطا فردی را مخاطب ساخته و میگوید: تو از تفاوت میان نفس و روح پرسش کردی و من در اینجا برایت پاسخی از گفتههای افلاطون و ارسطو و ثاوفرسطیس و جالینوس (که این آخری درباره نظرات افلاطون و بقراط است)، در نهایت اختصار فراهم آوردهام؛ چرا که کثرت اشتغال تو به امور دولتی را شاهد بودهام.
سپس قسطا بیان میدارد که برای تعیین تفاوت میان دو چیز باید تعریف هر یک از این دو را دانست و فصلی را در تعریف روح میآغازد. او پس از تعریف روح در قالب پدیدهای مادی که مانند بخاری در قلب و مغز قرار دارد؛ فصلی را به تعریف نفس به عنوان حقیقتی مجرد و غیرمادی و فناناپذیر اختصاص میدهد و در نهایت به تفاوت میان آن دو میپردازد.
نکات مهمی که در مطالعۀ این متن باید بدان توجه داشت این است که:
- اولاً فراموش نشود که منظور وی از واژه روح به هنگام سخن گفتن از پخششدن آن در سرخرگها و سیاهرگها و امثالهم، همان پدیدۀ مادی است که به آن اشاره شد، نه واژۀ روح به معنای حقیقت راستین انسان که معمولاً در زبان فارسی از آن استفاده میکنیم. ضمنا هر چند نحوه توضیح قدما دربارۀ پدیدهای که واسط میان نفس و بدن است، یقیناً نیاز به تنقیح و اصلاح دارد؛ اما اساس مسئله، یعنی بودن پدیدهای مادی اما بسیار لطیف (شاید چیزی شبیه به نوعی نیروی الکتریکی) به عنوان واسطه میان آن دو، امری است که هنوز هم میتوان درباره آن اندیشید.
- ثانیاً باید توجه داشت که سیمایی که وی از آناتومی بدن شرح میدهد، با استفاده از دانش پزشکی بشر در قرن سوم هجری است و یقینا با دانش امروزی بشر، بسیاری از این توضیحات، نادرست خواهد بود؛ اما همین اشتباهات نیز از منظر دانستن اینکه پزشکی قدیم چگونه به بدن انسان مینگریسته است؛ حائز اهمیت است.