توضیحات
کیمیای وصال
کتاب حاضر، متن بازنویسیشده و تحریر یافته از دروس تزکیه نفس آیتالله محمد شجاعی است که در دهۀ ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۰ و نیز در سالهای ۱۳۷۸ به بعد از رادیو قرآن پخش شده است.
وی حقایق سلوک را با اتخاذ از آیات و روایات بر طالبان شایسته عرضه و فراز و نشیبهای راه پرمشقّت سلوک را برای مشتاقان به خوبی آشکار میکند تا در نشیبی گم نشوند و از فرازی سقوط نکنند. دروس ایشان بصیرتی درخور برای سالک این راه پدید میآورد تا به بیراهه و کج راهه کشیده نشوند.
این کتاب در دو فصل جامع و کامل تدوین شده است که در آن نویسنده با نگاهی باز، طریق تزکیۀ نفس را برای خواننده خود روشن میکند.
فصل اول کتاب به بحث حیات نخستین و تفاوت آن با حیات دنیایی میپردازد و هر یک از این دو دنیا از دیدگاه قرآن مورد ارزیابی قرار میگیرد.
در این فصل مباحث دیگری چون تأثیر ایمان و کفر در حیات دنیایی، تفاوت حجاب ظلمانی و نورانی، حقیقت حجاب و محجوب، گسترش توان درک در مراتب بالای حیات، نمونههای قرآنی از حیات برتر، تبعیت از دین و انسان کامل شرط حیات برتر و … مورد نقد و بررسی قرار گرفته است که انسان را برای رسیدن به یک حیات و زندگی برتر راهنمایی میکند.
در فصل دوم کتاب نویسنده مراحل دستیابی به سلوک را برای سالک راه بازگشایی میکند تا به استناد آن بتواند از کجرویها پرهیز و به سر منزل مقصود دست پیدا کند. این راه که ده منزل دارد به خوبی از سوی نویسنده تعریف شده که عبارتند از: منزل یقظه، منزل توبه، منزل انابه، منزل مراقبه، منزل قصد، منزل عزم، منزل اراده، منزل ادب، منزل فقر و منزل انس.
بخشی از کتاب:
حرکت در مسیر تزکیه نفس و خودسازی در گرو تحصیل آگاهی و شناخت از چهره اصلی خود است. انسان باید دریابد که پیش از حیات دنیایی، از چه حیاتی برخوردار بوده و معرفتاش دربارۀ حقایق هستی، چه اندازه بوده است. همچنین در حیات دنیایی خود بیندیشد تا دریابد که پس از ورود به عرصۀ دنیا، چه حجابهایی او را فراگرفته و از چه حقایقی محجوب مانده است؛ البته این آگاهی برای هر انسان علاقهمند به تزکیه و پاکسازی نفس، ضروری است؛ زیرا پس از این آگاهی است که میکوشد راهی برای از بین بردن حجابها و آلودگی ها بیابد …
گاه ممکن است چنین تصور شود که منظور از حیات دنیایی، زندگی انسان در عالم طبیعت و ماده است که از آن تعبیر به حجابها شده است؛ ولی باید توجه داشت که وقتی در قرآن کریم کلمهای همچون «الحیوة الدنیا» آورده میشود، مقصود زندگی در عالم ماده و طبیعت نیست، بلکه مراد، حیات پایین و پست است که انسان میتواند در برابر آن از حیاتی بالاتر برخوردار باشد و تا زمانی که در این حیات پست به سر میبرد، از مشاهدۀ وجه حضرت حق، محجوب و محروم است.