توضیحات
مفتاح الغیب و شرحه مصباح الانس
مصباح الأنس كه نام كامل آن، مصباح الأنس بين المعقول و المشهود است، شرحى است مزجى كه شمس الدين محمد بن حمزه فَنارى، مشهور به ابن فَنارى (۸۳۴-۷۵۱ ق)، به زبان عربى، بر مهمترين اثر صدرالدين قونَوى؛ يعنى مفتاح الغيب يا مفتاح غيب الجمع والوجود نگاشته است.
متن و شرح، هر دو، از منابع مهم عرفان نظرى و از متون آموزشى در اين رشته مىباشند.
شارح، همه عبارات متن را در شرح نياورده و آنچه را آورده، گاه، با تغييراتى همراه است و در مجموع، متن و شرح را بهگونهاى به هم آميخته كه جز با علايم و نشانهها تفكيك آنها از يكديگر ممكن نيست.
شارح، در تبيين قواعد كشفى به لسان عقل، سعى بليغى نموده و كوشيده است تا هماهنگى عرفان و برهان و عقل و دل و شهود و نظر را نشان دهد و ازاينرو، كتاب را «مصباح الأنس بين المعقول و المشهود» ناميده و در اين جهت، به قدوة العارفين، صدرالدين قونوى تأسى نموده است، زيرا او نيز در بسيارى از آثار خود هماهنگى عرفان و برهان را نشان داده است.
شارح، كتاب را با مقدمهاى زيبا و پربار شروع مىكند و بعد از حمد و درود، به انگيزه خود در شرح اشاره مىكند و مىگويد:
«چون از پراكندگى علماى ظاهر نفرت داشتم، زيرا كثرت شك و ترديد هواهاى ابناى علوم به اندازهاى رسيد كه تطابق روشهاى ايشان، اميد نمىرفت و به موافقت بين علماى سلف و خلف در پردهبردارى از حقايق عقيده و گشودن لغزشهاى موجود در شريعت، اميدى نبود. همين، مرا برانگيخت تا عميقاً به حقيقت مذاهب توحيد ذات و صفات بنگرم».
به همين خاطر، شارح، وادى اوهام را رها كرده و خواسته به آسمان حقيقت ارتقاء پيدا كند، پس سر به آستان عارفان نهاد و انديشه خود را در وادى حقايق و معارف ايشان جولان داد، لذا كتاب «مفتاح غيب الجمع و الوجود» را براى تفكر و انديشه و شرح برگزيد و در اين شرح از كلمات جناب قونوى و اساتيد و شاگردان او بهره گرفت.
چنانكه از مقدمه شارح برمىآيد، تبيين و توضيح مقاصد و معانى عالى در كتاب «مفتاح الغيب» و نيز ايجاد انس و مؤالفت و هماهنگى بين عرفان و برهان، انگيزه و محرّك اصلى او بر نگارش اين شرح بوده است.
شارح، علاوه بر آراء و انديشههاى شخصى، منابع زير را نيز مورد استفاده قرار داده است:
- آثار و تأليفات صدر الدين قونوى، بخصوص كتاب «الفكوك»؛
- آثار محيى الدين، بخصوص «الفتوحات المكية» و «فصوص الحكم»؛
- شرح مؤيد الدين جَنْدى بر فصوص الحكم؛
- آثار سعدالدين سعيد فَرْغانى و دو شرح مهم او بر تائيه كبراى ابن فارض با نامهاى «مشارق الدرارى» و« منتهى المدارك».
مصباح الأنس، در بين متون عرفانى، بهطور عام و در بين شروح «مفتاح الغيب»، بطور خاص از اهميت و اعتبار ويژهاى برخوردار است؛ هرچند، بخش عظيمى از اين اهميت و اعتبار، ناشى از اهميت كتاب «مفتاح الغيب» قونوى است؛ اما خود نيز از نكات تازه و بديعى برخوردار است؛ چه شارح، نكات ارزشمندى را از آثار محيى الدين و ساير تأليفات قونوى و دو شاگرد برجستهاش؛ يعنى مؤيد الدين جندى و فرغانى، در «مصباح الأنس» گرد آورده است كه در جاى ديگر چنين مجموعهاى را نمىتوان يافت و اين امور، موجب شده است كه اين كتاب، نه تنها در بين شروح متعدد مفتاح الغيب، بلكه در بين كتب متعدد عرفانى، انظار عالمان و عارفان را به خود جلب نموده و شخصيتهاى بزرگى را به تدريس و تعليقهنگارى بر آن واداشته است.
عناوين كلى، در بخشهاى مختلف شرح، مطابق با متن آن؛ يعنى« مفتاح الغيب» است كه شامل: فاتحه، تمهيد، جملى، باب و خاتمه مىباشد.
در فاتحه كتاب، از اقسام علوم، امتناع معرفت حقايق اشيا با علم نظرى و كسبى، موضوع و مسائل و مبادى هر علمى بهطور كلى و موضوع و مبادى و مسائل علم الهى و عرفان نظرى بطور خاص بحث شده است. تمهيد جملى، به بيان نحوه ارتباط عالم به حق تعالى و ارتباط حق تعالى با عالم، اختصاص يافته است و شارح، مباحث تمهيد جملى را در سه محور تنظيم نموده؛ يعنى سابقه و دو فصل و خاتمه.
سابقه، در بيان اصول و قواعدى است كلى كه تبيين رابطه حق با خلق و خلق با حق به آن بستگى دارد. در اين سابقه، از ده قاعده و اصل كلى بحث شده و شارح هريك را در فصلى مستقل شرح نموده است. در فصل اول از تمهيد جملى، اضافات بين ذات حق و صفات او و در فصل دوم، نسبت حق و ايجاد اعيان مُكَوَّنات به اعتبار اقسام اسماء و صفات، بحث شده و خاتمه تمهيد جملى، به بيان متعلقات طلب انسان و عدم تناهى مراتب استكمال، اختصاص يافته است.
در بخشى كه زير عنوان باب آمده، از كليات جهات ارتباط بين حق سبحانه و مُكَوَّنات و غير آن از عِلْويات و سِفْليات بحث شده و در خاتمه كتاب، خصوصيات انسان كامل تبيين گرديده است.
كتاب، مزين به حواشى و تعليقات متعددى است، از جمله: تعليقات ميرزا هاشم اشكورى از شاگردان مرحوم آقا محمدرضا قمشهاى، تعليقات حاج مير سيد محمد قمى (فاطمى) از شاگردان مرحوم ميرزا هاشم اشكورى، تعليقات امام خمينى (قدس سره)، تعليقات اندك مرحوم آقا محمدرضا قمشهاى، تعليقات اندك استاد حسنزاده آملى و تعليقات ارزشمند مؤلفى ناشناخته با عنوان «فتح المفتاح».
مصباح الانس از اصول صحف عرفانى استدلالى و برهانى و از مآخذ كتاب اسفار صدرالمتالهین شیرازی است و در ترتيب كلاسيكى كتب درس عرفانى بعد از تمهيد القواعد و بعد از شرح قيصرى بر فصوص الحكم خوانده مىشود.
خواننده مصباح الانس ناچار بايد به فلسفه الهى آشنا باشد، بلكه بايد زحمت كشيده در آن فن باشد، لذا چون ابن فنارى مىخواهد مطلبى عرفانى را بر كرسى برهان بنشاند، متوسل به مسالهاى فلسفى مشابه آن مىشود و ذهن خواننده را بدين شيوه خاص، بدان مطلب عرفانى انس مىدهد و آشنا مىكند.
مصباح الانس در بحث و بسط و تانيس مسائل عرفانى به مسائل نظرى فلسفى كه همان انس بين مشهود و معقول است كتاب يگانه است و مصباح يعنى چراغ فروزان و درخشان فرا راه سالك محقق در عرفان نظرى و عملى است.