توضیحات
سیر تصوف از ایران به هند
تصوّف در ادوار مختلف به اقتضای شرایط فرهنگی و اجتماعی حاکم و بنابر عملکرد فرق مختلف و تعبیر و تفسیر آنها از مبانی و موضوعات آن، ویژگیهایی را در ابعاد نظری و علمی به خود اختصاص داده است. دانشمندان اسلامی به ویژه متکلمان معتزلی برای استحکام عقاید خود از علومی که تازه در میان آنها رواج یافته و کلیه متفکران را به خود جلب نموده بود، استفاده کامل نمودند. با آنکه فرقه متصوفه به علّت عزلت و زهد و عبادت و ریاضت و ترک قیل و قال دنیا و مدرسه و اعراض از مباحثه و مجادله تا مدت زمانی گرایش به این علوم از خود نشان ندادند، ولی از آنجا که بازار بحث و تعلیم و تعلم آن علوم به ویژه علوم یونانی در تمام شهرهای بزرگ اسلامی و مدارس چنان رونق یافته بود بگونهای که در قرن سوم خواه ناخواه به واسطه ارتباط و معاشرتی که بزرگان صوفیه با اکابر سایر فرق به ویژه با بزرگان شیعه و معتزله و اشاعره داشتند، به تدریج با آن علوم آشنا شدند و همین آشنایی موجب شد تا آن علوم در عقاید و اندیشهها و اعمال آنها تأثیر عمیق بگذارد، به صورتی که تصوف از بساطت اولیه بیرون آمد وصبغه علمی و فلسفی به خود گرفت. از جمله این عوامل مؤثر میتوان طریقه دانشمندان قدیم ایران یعنی حکمای فهلوی، طریقه حکمای هند، طریقه سریانیان و طریقه حکمای اشراقی یونان به ویژه فلوطین را نام برد.
طریقه دانشمندان قدیم ایران از دو جهت در تصوف اسلامی مؤثر بوده است: یکی اشراق از طریق تفکر و دیگر تبیین مطالب به طریق رمز و تمثیل.
شیوه اشراق از راه تفکر مسلک حکمای قدیم ایران بوده که در تصوف ایرانی صورت دیگری از آن یعنی اشراق از طریق ریاضت رواج یافته است. اشراق از طریق ریاضت مسلک حکمای هندی بوده است.
قاضی میرحسین میبدی در شرح دیوان منسوب به حضرت امام علی (ع) نوشته است طریق اشراق برزخی است میان تفکر و تصوف و حکمای قدیم ایران همه اشراقی بودهاند. این نکته در کتب شیخ اشراق مانند حکمة الاشراق، تلویحات، هیاکل النّور و شروح آنها و همچنین در شرح منظومه سبزواری مشهود است. البته در مراحل بعد این دو ویژگی تکامل یافت و طریقه تفکر مراقبه از قرون سوّم به بعد از اصول و تعلیمات تصوف گردید.
بازتاب طریقه رمزگویی، متصوفه را در آثاری همچون گلشن راز شبستری و شرح عبدالرّزاق کاشانی بر آن و اصطلاحات شاه نعمت الله ولی، اصطلاحات منظوم صفی علیشاه موسوم به بحرالحقایق میتوان ملاحظه کرد. گرچه افکار هندی در اصل تصوف اسلامی اثر نداشته، ولی در سیر تکامل تصوف تأثیرات معتنابهی داشته است. از جمله این تأثیرات طریقه اشراق از راه ریاضت و دیگری عقیده وحدت وجود را میتوان نام برد. وحدت وجود نیز در بعد علمی و فلسفی آن از یونان و در بعد اخلاقی و تربیتی آن از هند وارد تصوف گردید و در اسلام، حکما به جنبه علمی و متصوفه به جنبه اخلاقی آن پرداختند.
حکمای اسلامی مسائلی را از این نظریه متفرع ساختند که از جمله آ نها میتوان به مسأله اصالت وجود، اشتراک معنوی وجود و قاعده بسیط الحقیقة ملاصدرا اشاره کرد.
مهمترین مسئلهای که متصوفه از سریانیان فرا گرفتند، مسئله تطبیق عالم صغیر با عالم کبیر و به عبارتی تطبیق اعضاء و قوای انسان با عناصر و ارکان و اجزاء عالم بوده است. به علاوه سریانیان بزرگترین گروه مترجمان علوم یونانی به عربی بودند و این ترجمهها که از فلسفه یونان صورت گرفته بود در افکار متصوفه و متکلمان تأثیر فراوان داشته است. از جمله مسائلی که از ابن دیصان و شاگرد او، ابوشاکردیصانی، نقل شده و در فلسفه و کلام و تصوف مطرح گردیده عبارتند از: معاد روحانی، جسم مثالی، قضا و قدر، نفس و کیفیت ترکیب روح و جسم و …
حکمای اسلامی اعم از مشائی و اشراقی به پیروی از صوفیه علاوه بر بحث درباره وحدت وجود، عشق و جمال حقیقی به تطبیق عالم اصغر با عالم اکبر توجهی ویژه از خود نشان دادند. شیخ اشراق در کتاب تلویحات و فرقه اسماعیلیه از فرق شیعه به طور مبسوط به این مسئله پرداختهاند و بالاخره نباید نقش افکار افلاطون، افلاطونیان جدید به ویژه آمونیوس ساکاس و فلوطین را در عرفان و تصوف و حکمت اسلامی نادیده گرفت. در میان مسلمانان فلوطین با نام شیخ یونانی رقم خورده است.
فلسفه فلوطین توسط گروهی از حکما و معتزلیان و صوفیان وارد اسلام شد و اخوان الصّفا نیز مایههای فکری خود را از او اخذ کرده اند. از عقاید فلوطین عقیده وحدت وجود و قوس نزول و صعود و عشق در اندیشه متصوفان اسلامی تأثیر فراوان داشته است. از نظر او عشق تام یا حکمت آن است که به ماورای زیبایی و صورت نظر دارد، یعنی به اصل و منشأ آن که خیر و نیکویی است که مصدر کل صور و همه موجودات و فوق آنها و مبدع آنهاست.
از طرفی فلاسفه مسلمان با تأثر از این آراء در طرح مسائل فلسفی و حکمی خود محور اصلی را وفاق فلسفه با دین قرار دادند. به همین جهت ضمن بیان مباحث هستی شناسی خود به تطبیق عالم تکوین و تشریع و عالم اصغر و اکبر پرداختند و برای اندیشمندان و حکمای اسلامی ایجاب میکرد تا در ضمن تطبیق عالم تکوین و تشریع به مسئله مهم وحی و نبوت و ولایت بپردازند. به همین جهت از فارابی گرفته تا ملاصدرا فلسفه نبوی که روح هستی شناسی حکمی و عرفانی در اسلام است، در متن مباحث فلسفی قرار گرفت و حکما به صور مختلف بدان پرداختند. چرا که وقتی میتوان فهمید منظور از حکمت در اسلام چیست که تصوف از جنبههای گوناگون آن چه از نظر روحانی و باطنی،
چه از نظر جنبه الهیات نظری که ریشه در تعلیمات باطنی شیعه دارد، مورد مطالعه قرار گیرد. براین اساس بود که در میان حکمای اسلامی همچون فارابی، ابن سینا و شیخ اشراق وملاصدرا پژوهشهای حکمی با ثمرات و تجارب روحانی و باطنی شهودات عرفانی درآمیخت و کشف و شهود با برهان و قرآن عجین شد و سرانجام حکمت متعالیه ملاصدرا را به ارمغان آورد. شرایط اجتماعی حاکم در دوره صفویه اقتضاء می کرد تا حکمای الهی درمقابل علمای شریعت بدین شیوه در قلمرو حکمت سیر و سلوک نمایند تا کمتر در معرض نقد قرار گیرند.
ملاصدرا نیز در اسفار و کتب خود بر تلازم کشف و برهان همچون سلف خود شیخ اشراق تأ کید مینماید و اظهار میدارد: مجرد شهود بدون برهان برای سالک کافی نیست، چه اینکه صرف بحث بدون کشف نقصانی عظیم است.
از آنجا که روایات و سخنان نبی اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) از گنجینههای وحی سرچشمه گرفته و مشحون از عالیترین تفسیر و تبیین کلام الهی وحاکی از مبانی عمیق دین مبین اسلام است. به همین جهت از آغاز گرایشهای عرفانی در صدر اسلام به بعد، ما شاهد بازتاب اندیشههای ناب در متون نثر و نظم ادب عرفانی ایرانی و عربی هستیم و همچنان در طول قرون این سخنان گهربار زینت بخش مبانی نظری اندیشمندان وعرفا و متصوفه و سرلوحه اصول عرفانی فرق متصوفه چه شیعه و چه سنی بوده و خواهد بود.
براین اساس تصوف هندی نیز از گنجینههای تشیع بینصیب نمانده و همان طور که در این اثر مشهود است، اکثر فرق متصوفه در هند خود از زمره سادات و پیروان اهل بیت عصمت (ع) بودهاند. برای نمونه به نقل از نویسنده سیرالأقطاب مشایخ چشت از سادات صحیح النسب بوده ،همچنان که نسب ابواحمد چشتی به حضرت امام حسن (ع) و نسب خواجه یوسف چشتی به امام حسین (ع) منتهی میگردد. همین طور سید عبدالقادر جیلانی از سادات حسینی است.
گرایش به تشیع در فرقه نقشبندیه و آثار نجم الدین کبری بنیانگذار فرقه کبرویه و میر سید علی همدانی دیگران قابل تأمل است و همگان از تعلمیات امامان معصوم (ع) در اندیشههای عرفانی خود بهره جستهاند. به همین جهت نویسنده لازم دید قبل از ورود به تبیین سیر تصوف از ایران به هند در پرتو همبستگی تصوف ناب و تشیع به اجمال درباره نتایج حاصل از این همبستگی که از امامان معصوم (ع) سرچشمه گرفته، تحلیلی مستند داشته باشد.
برخی از مباحث کتاب حاضر عبارتست از:
رابطه تشیع و تصوف ناب/ استنتاج بعضی از مبانی عرفان اسلامی از کلام امام علی (ع)/ ارکان و نقباء/ تداوم نهضت تشیع به تبعیت از طریقه ارکان و امامان شیعه/ سیر تصوف در هند/ سلسله چشتیه/ سلسله قادریه/ سلسله سهروردیه/ سلسله کبرویه و گسترش آن توسط میر سید علی همدانی/ سلسله نقشبندیه/ شاه نعمت الله ولی مؤسس سلسله نعمت اللّهی/ شیخ احمد سرهندی/ میرابوالقاسم میرفندرسکی/ داراشکوه/ شاه ولی الله دهلوی و انديشههای صوفيانه او/ مروری به تاریخ تصوف در عصر مغول متأخر